🔹بدون اینکه هدفی باشد پشت فکر من، عاشق مسیحی ها بودم تعصبی که خانواده داشت به مسلمانها نزدیک نشوید، بامسلمانها دوست نشوید، این برای من کنجکاوی ایجاد کرده بود پیش خودم میگفتم تا قرآن رو نخونم نمی تونم اون رو نفی کنم. من خودم خیلی مسلمان ها رادوست داشتم اما از دین اسلام هیچی نمی دانستم. این علاقه هرسال بیشترمی شد در این سی سال گذشته هم بیشتر شد احساس می کنم پاک بودن وصادق بودن در مسلمان ها بیشتر است. 🔸عربی برای من ناآشنا بود اگر نوشته عربی را می دیدم نمی دانستم قرآن است یا زبان دیگری انقدر تحت نفوذ خواسته پدری بودیم یکسال یادم میاد درمحرم عاشورا در ژانویه که جشن های مسیحیت هست افتاده بود فکر کنم هر 36 سال یکبار این اتفاق می افتد درجشن ما زن و مرد با هم می رقصند و همه چیز فراهم هست شادی می کنند. آن شب دقیقا شب عاشورا بود حس می کردم چیزی درون قلبم دارد می زند مثل اون سنج ها و طبل هایی که می زنند. کنجکاو شدم آمدم بیرون دیدم خیابان خلوت خلوته... 🔻ادامه در سایت https://rahyafteha.ir/85541/. 🌐 @rahyafte_com