انتشارات راه یار
🔴هدیه‌ای که امام خمینی(ره) پس فرستاد ♦️بخشی از گفتگوی روزنامه ایران با محمد قاسم‌زاده؛ نویسنده کتاب
⭕️فرشی که به قدر ارزشش کمک کرد نه قیمتش! 🔶مردم همه‌جور کمک برای ستاد می‌آوردند؛ اما اینکه یک پیرزن تنها دارایی‌اش که دو بزغاله‌‌ می‌شد را فروخته باشد و با پول آن، دار قالی برپا کرده باشد و چندتا زن، باهم یک قالی گران‌قیمت بافته باشند برای کمک به جبهه، بهت‌زده‌مان کرد. پیرزنی که فرش را آورده بود، بدون اینکه رسید ازمان بگیرد، خداحافظی کرد و رفت. 🔹حاج جواد یزدانی نشست بالاسر فرش. دست می‌کشید روی ریشه‌های قالی و اشک از گوشۀ چشم‌هایش می‌آمد. انگار جای دست زن‌هایی را می‌دید که از مال خدا چیزی نداشتند؛ اما گره روی گره زده بودند تا کار جبهه گره نخورد.عینکش را برداشت. اشک‌هایش را از صورتش پاک کرد و گفت:«حاج رضا، تکلیف ما برای دست‌رنج این پیرزن سنگینه.باید این فرش رو به ارزشش بفروشیم نه به قیمتش.» 🔹یک قالی کُرکی دوازده‌متری قیمتش هفتادهزار تومان بود. ولی یکی از بازاری‌ها، 250 هزار تومان این فرش را خرید. گفت:«می‌خوام این فرش رو یادگاری نگه دارم.» حاج‌جواد اصرار داشت با این پول، یک کار حسابی بکنیم برای جبهه. 🔹رفتم تهران پیش آقای آل‌اسحاق که معاون وزیر بازرگانی بود.برایش ماجرای فرش را تعریف کردم. اشک آقای معاون درآمد. بلافاصله مجوز داد که ستاد کاشان به‌اندازۀ 250 هزار تومان بدون عوارض گمرکی،هر چه نیاز دارد بخرد.دستور مهمی بود. تصمیم گرفتیم بین اجناسی که داشتند، صدهزار جفت کفش کتانی ساق‌دار ژاپنی بخریم. از برکت پولی که با نیت این پیرزن جور شد،از طرف ستاد کاشان،کفش ده تا لشگر تأمین شد 📚کتاب «هدیه‌ای باشد برای تو»| محمد قاسم‌زاده ♦️سفارش: raheyarpub.ir @raheyar97@Raheyarpub