🔴واقعاً عاشقش بودم
⭕️«سرباز روز نهم» در ایستگاه سیوچهارم
🔹من(شهید حاج قاسم سلیمانی) در دیرالعدس دیدم که صدای خیلی برجستهای مثل داشمشتیهای تهرونی توی بیسیم حرف میزد. گفتم: «این کیه؟ این جوان تهرانی از کجا آمده توی فاطمیون جا گرفته؟» او داشت با حسین[بادپا] صحبت میکرد. صبح که بچهها از دیرالعدس به محل دانشکده برگشتند، از حسین سؤال کردم. گفتم: «این سیدابراهیم کیه؟ این سیدابراهیم که با یک صدای کلفت و گنده صحبت میکرد.» نشانش داد. دیدم جوان باریک و نحیفی است.
گفتم: «سیدابراهیم اینه؟!» گفت: «آره.» گفتم: «من فکر میکردم یک غولی هست، قد بلندی داره و چهارشونه و گنده هست.»
جوان تودلبرویی بود. آدم لذت میبرد نگاهش بکند. من عاشقش بودم، واقعاً عاشقش بودم.
🔹آنوقت این جوان چون ما راهش نمیدادیم بیاید، به مشهد رفت. در قالب فاطمیون خودش را به اسم افغانستانی ثبتنام کرد. زرنگ این است. زرنگ به من و امثال من نمیگویند. زرنگ و باذکاوت کسی است که این فرصتها را اینطوری به دست میآورد و بالاترین بهره را از آن میگیرد. به این میگویند کسی که از فرصت بهنحو احسن استفاده میکند و به دست میآورد. این درسته...
📚برشی از کتاب «سرباز روز نهم»؛ زندگیوزمانه شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده؛ اثر تقریظ شده رهبر معظم انقلاب
♦️سفارش با تخفیف20درصد و ارسال رایگان(بالای ۴۰۰هزار تومان):
rahyarpub.ir
@Rahyar97
✅
@Rahyarpub