🍁گاهی تلاش می‌کنی با یک نوشته، با یک کلمه محبت‌آمیز، یا حتی با یک لبخند یا روی خوش، وارد خلوت یک نفر دیگر شوی. هرچه می‌کوشد تا راهت ندهد، تو مهربان‌تر می‌شوی و بیشتر مایه می‌گذاری تا مهرت به دلش بنشیند. اما حواست باشد که وقتی وارد خلوتش شدی و اجازه پیدا کردی تا با او هم‌کلام شوی، و وقتی به او هم اجازه دادی تا دوستت داشته باشد، تو دیگر وارد سرنوشتش شده‌ای. 🍁حواست باشد؛ حواست باشد تا اگر آن‌طور نبود و نشد که تو فکر می‌کردی و دوست داشتی، به همین راحتی از سرنوشتش بیرون نروی. به این فکر کن که خیلی طول کشیده تا عقل او به دلش اجازه دهد که در را به روی تو باز کند. به این فکر کن که با این رفتن ناگهانی، دل او پیش عقلش سرشکسته می‌شود و تا مدت‌ها باید سرزنش عقل را تحمل کند. 🍁کاش بدانی که قلب مؤمن حرم خداست و کاش یادت نرود که این حرم، حرمت دارد؛ نمی‌توان بی اذن وارد شد، همان‌طور که نمی‌شود به همین راحتی خارج شد. مخصوصاً وقتی که همان آغاز به تو گفته باشد که من و خلوت من به کار تو نمی‌آییم، و تو با اصرار خودت وارد شده باشی. 🍁حواست به عاق والدین باشد، خیلی خوب است که حواست به این است؛ ولی بدان که عاق فرزند هم هست، در جایی که مادری یا پدری، بی‌توجه به حقوق و منافع فرزند و بی آنکه بخواهد هوای دلش را داشته باشد، حکمی می‌کند که سرنوشت او را و سرنوشت دیگری را تغییر می‌دهد. راستی، غیر از این هم عاق‌های دیگری هست: عاق دوست، عاق استاد، عاق عا...؛ اصلاً ولش کن، بگذار راحتت کنم، هرکسی که حقی به گردنت دارد، به همان اندازه می‌تواند عاقت کند. همین که آه بکشد، تمام است. 🍁تو بگو "حلال بفرمایید"، ولی به قول دوست عزیزی، "دل است دیگر، کاری‌اش نمی‌شود کرد"! باشد، او هم می‌گوید که حلالت می‌کند، چون دوستت دارد و نمی‌خواهد اذیت شوی، هرچند که خودش از درون فرو ریخته؛ ولی آه دلش را چه می‌کنی؟ این آه به دنبال تو و سرنوشت توست. 🍁کاش حواست باشد. کاش همان‌طور که سرکش و بی محابا آمده‌ای، نروی. کاش حداقل فرصت خداحافظی بدهی. کاش همان‌قدر نرم و آهسته بروی، که آمده بودی. دیگر حتی فرصت شنیدن حرف‌هایش را هم از او گرفتی. ولی او حرف‌هایش را می‌زند، حرف‌هایش را در گوش باد می‌زند، شاید به گوشت برسد. https://eitaa.com/joinchat/1379663915Ce68dbc3592