✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹السلام علیک یا اباعبدالله الحسین🌹 🍂گفتگوی هنده همسر یزید با حضرت زینب سلام‌الله‌علیها. 🌘هنده در قصر یزید بود، شبی در عالم خواب دید که درهای آسمان باز شد، ملائکه صف به صف به زیر می آیند و به اتاقـی وارد می شوند، که سر بریده ی امام حسین  علیه السلام  در آن مکان است و به آن سر سلام می کنند. ◾️السَّلام علیک یا ابا عبدالله◾️ ابر سفیدی از آسمان به زیر آمد. در میان آن ابر، بزرگوارانی گریان بودند، بزرگ آن جمع جلو آمد و لب به لب آن سر بریده گذاشت و اشک ریخت و فرمود: من جدّت پیامبرم، او پدرت علی است، او برادرت حسن است، او جعفر و آن عقیل و دیگری حمزه و دیگری عبّاس عمویم می باشد و بعد فرمود: 🍂یا ولدی! قَتَلُوکَ اَتراهُم مَا عَرَفُوکَ وَ مِن شرب الماءِ مَنَعُوکَ. تورا کشتند ولی نشناختند و از آب هم مضایقه کردند. ◾️هنده از خواب بیدار شد، یزید را ندید، به دنبالش رفت .دید در اتاقی نشسته و گریه می کند و مرتب می گوید: وَ مالِی و لِلْحُسَینِ؟  مرا با حسین چه کار؟ ◇