رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
هدایت شده از تبلیغات رنج کشیده ها
با جیغ گفتم:به خدا غلط کردم.بابا من
#زن
دوم نمیشم😭
پدرم در حالی که از موهام منو می کشید گفت: غلطیه که کردی حالا یا امشب با محمدخان ازدواج میکنی یا من میدونم با تو اون پسره....سرشو برات میارم.
😞
خدایا چرا باید به خاطر یه
#رسم
مسخره با این سن به این روز بیوفتم😭.
با سهیل تصمیم به
#فرار
گرفتیم. پایین محضر منتظرم بود که فرار کنم، شجاعتم رو جمع کردم و با لباس سفید از پای سفره عقد فرار کردم. ولی وسط راه کوروش....👇😰😭
🥀
https://eitaa.com/joinchat/4007593043C724aac9f37
اتفاقی که زندگی من و میکائیل رو نابود کرد😓👆