*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#حلقه_ازدواج_من
✅سلام دوستان عزیز.خاطره ای از انگشتر نشون دارم که خدمت دوستان میگم.سال۷۵ که همسرم اومد خواستگاری ویک ازدواج کاملا سنتی که بهم معرفی شده بودیم.بعدازطی همه مراحل رسیدیم به بله برون خوب ایشون هم باوجودیکه ابتدای کارش بود ودرآمدش کم بود ولی اون شب یک گردنبند الله با زنجیر خوشگل وخیلی آبرومندانه آورد وبهم هدیه کرد☺.ناگفته نماندشکر خدا همسرم بسیار مرد مهربان وصادق ودوست داشتنی هست.وخانواده اش هم مثل خودش مادر خدابیامرزش ماه بود خواهراش وبرادراش همه خوب وبی آزار ولی متاسفانه چهارتا جاری دارم یکی از یکی.....😩🤣.بعدش به ما گفتن جشن نامزدی ولی از اونجایی که ما رسم نداریم مخالفت کردیم.ومن خودم با عقد وصیغه ونامزدی مخالف بودم چون میگفتم اگر موردی پیش بیاد این مسائل بازدارنده است وزیر بار زندگی میرم که بخاطر حرف مردم باید تحملش کنم درنتیجه گفتم هیچکدوم.ولی یه مراسم شیرینی خوران گرفتیم خیلی مفصل که فکر نکنن بخاطر هزینه میگم.اون شب همه از خانواده داماد وخانواده خودم بودن نزدیک به ۶۰ نفرمهمان بعد از شام یادم نیست کی شاید جاریم از کیفش انگشتری درآورد وبردن باگل تزیین کردن ودادن دست یکی از دخترها که با رقص انگشتر رو بیاره.باور کنید حالا هم که براتون تعریف میکنم از شدت هیجان تپش قلب دارم.خلاصه دختر برادرم با رقص انگشتر رو آورد وفیلمبردار هم فیلم گرفت وقتی انگشتر رو ما دیدیم مات ومبهوت موندیم این دیگه چیه آوردن🤔😳یه انگشتر بسیار نازک وسبک وخیلی زشت شاید حداکثر یک گرم وزن داشت.همون لحظه داماد انگشتر رو دستم کرد ولی انگار دنیا دور سرم چرخید.بعد از رفتن مهمونها مامانم وخواهرم گفتن هیچ اعتراضی نکن .این کار جاریهاته که شما اعتراض کنی تا شاید این وسلط بهم بخوره.🙁
البته بعداز ازدواجم اون خانم واسطه هم بهم گفت که تا قبل از عروسی هم جاریهات مرتب دختر معرفی میکردن به شوهرت ومادرشوهرت😳
خلاصه من از لطف خدا هیچوقت اون انگشتررو دستم نکردم بقدری که ازش بدم میامد حتی نگاهش نمیکردم.تا اینکه سال ۹۶ وقتی دختر خواهرم میخواست عروس بشه یه روز سر طلاهای من بود وحلقه انگشترازدواجم رو نگاه میکرد تا بره اونم ازهمون طلافروشی بخره.یه دفعه چشمش خورد به انگشتر نشون وهمینطور که نگاه میکرد ازم پرسید خاله این انگشتر نشونت برندش چیه؟؟؟منو میگی😳😅🤣پرسیدم چی گفتی برند؟؟😂😂گفت اره .گفتم برندش درِ پیتِ🤣
گفت جدی میگم. یه نگاهی انداختم دیدم بله خط وخطوطی داره توش خیلی عجیب وغریب که تو این بیست سال ندیده بودم.شکل عقرب.مورچه و....خیلی ترسیدم ولرزیدم🥶
نا گفته نماندتوی این بیست دو سال هیچوقت قسمت نشده باهمسرم زیر یه سقف باشیم.اون شهرستان کار میکنه وهفته ای سه روز میاد پیش ما هنوز همدیگه رو ندیدیم فورا برمیگرده.خودمو بچه هام همیشه درحسرتیم ولی خدارو شاکرم.
راستی بهتون بگم اون انگشتر بقدری ضعیف وبی ارزش بود که بعد از ۲۳ سال ۳۰۰هزار تومن فروختم وپولشو دادم به نیازمند.اگه خدا قبول کنه.
🍃🍃🍃🌼🍃
*