🔰
صدای واقعی ملت/ بخش اول
🔸تحلیلی اجتماعی از شنبه تاریخی ملت ایران/ تجلّی «باطن انقلابی» در «اجتماع خیابانی»
✍
مهدی جمشیدی
🔻
حجّیّت واقعیّت اجتماعی، شکنندگی روایت رسانهای
1⃣ باید واقعیّت اجتماعی را در «متن جامعه» و در نسبت با واقعیّتهای اجتماعی دیگر دید و دچار «جزءنگری» و «تقلیلگرایی» نشد. این راهیپمایی را نیز باید در ظرف شرایطی فهمید و خواند که آن را در بر گرفتهاند. از جمله شرایطی که باید به آن اشاره کرد، تصویری است که در طول ماههای گذشته از «انقلاب» ارائه شد. در این تصویر، انقلاب دارای دو خصوصیّت است: نخست اینکه «ظالم» است؛ چراکه «دیکتاتور» است و نظر و خواست مردم را برنمیتابد و ارادۀ مردم را سرکوب میکند، دیگر اینکه در آستانۀ «فروپاشی» است؛ چون بهشدّت «ضعیف» و «نحیف» شده و دیگر نمیتواند وجود خویش را ادامه بدهد. در اینجا، دو تصویر در کنار یکدیگر نشانده شدهاند: «ظلم» و «ضعف». از آنجا که نظام، ظالم است باید از آن فاصله گرفت و آن را مردمی ندانست و در برابر آن ایستاد، و به دلیل اینکه نسبت به گذشته، سست و زبون شده است، بهراحتی میتوان آن را برچید و «انقلاب در برابر انقلاب»، ممکن است. این «تصویرسازیهای تحریفآلود» و «روایتپردازیهای وارونه»، جمعی را برانگیخت که برآشوبند و اغتشاش به راه اندازند و بهغلط، آن را انقلاب را بخوانند. اینک پس از گذشت چندین ماه و روشنشدن لایههای ناپیدای این جریان، میتوان به طور قاطع گفت که تمام محاسبهها و معادلهها، ناروا و نابجا بودند.
2⃣ دربارۀ «جامعه» نیز ادّعا میشد که بهشدّت «معترض» و «مخالف» است و سطح نزاعش از انتقادهای جزئی و گلایههای موردی، بسیار فراتر رفته و دیگر اصل نظام را برنمیتابد؛ چنانکه مردم، از انقلاب و ایدئولوژی انقلابی عبور کردهاند و جز جمع ناچیزی، همۀ مردم را باید در صف ساختارشکنان گنجانید و کار نظام را تمامشده دانست. اگر در گذشته میشد با ترمیمهای سطحی و موردی، از تنش جلوگیری کرد و آرامش و اطمینان را به جامعه بازگرداند، امّا اینک جامعه به «نقطۀ جوش» رسیده است و «در آستانۀ انفجار» است. دیگر هیچ وعدهای پذیرفته نیست و جامعه نمیخواهد به سخن حاکمیّت گوش بدهد و استدلالهای آن را بشنود، بلکه کار به مرحلهای رسیده که جز عصیان و سرکشی، راهی نمانده است.
3⃣ گذشته از انقلابخواهی، راهحلی نیز که پیش روی این کلانمسأله نهاده میشد «تکثّر» بود؛ یعنی نظام باید از معیارها و خطوط قرمز خویش دست بکشد و تنوّع اجتماعی را بپذیرد و جامعه را که خصوصیّت پیوستاری دارد، همانگونه که هست بپذیرد، نه اینکه در آن تصرّف کند و بکوشد وضع هویّتیِ دیگری را پدید بیاورد. ایجاد دگرگونی اجتماعی در راستای غایات ایدئولوژیک، یک آرمان متوهمانه است که جز برانگیختن و عصبیکردن جامعه، هیچ حاصلی ندارد. نظام باید از گذشته خویش عبور کند و آرمانهای انقلابی را از دستور کار خود خارج گرداند و جامعه را به حال خود واگذارد. اصرار بر تصرّف و دستکاری، مخالفتها را بیشتر و متراکمتر میکند و شوق و عطش عبور از نظام را برمیانگیزد. اگر تاکنون بر «انحصارگرایی» تأکید میشد و بخشهای عمدهای از جامعه، «دیگری» و «غیرخودی» قلمداد میشدند، اینک باید همۀ جریانها و نیروها و رگههای اجتماعی را در قالب تکثّر، به رسمیّت شناخت.
4⃣ در اینجا، «جامعه» و ارادۀ واقعی آن به کانون اختلاف تبدیل شده بود. مسأله این بود که در «باطن جامعۀ ایران» چه میگذرد و مردم چه میخواهند و نسبت به انقلاب، چه موضعی دارند؟ آیا تعلّقات انقلابیِ مردم، همچنان تداوم یافته است یا بدنۀ اجتماعیِ انقلاب، افول کرده است و امروز جز اندکی در کنار انقلاب نماندهاند؟ در مقابل، کسانی میکوشیدند همچنان به «گذشته» ارجاع بدهند و اکنون را تداوم گذشته بشمارند، و کسانی نیز در قالب «رویکرد قیاسی»، تفسیرهای ذهنی و فلسفی از ماهیّت جامعۀ ایران ارائه مینموند، و کسانی نیز به «خُردهواقعیّتهای اجتماعی» استناد میکردند و از آنها نتایج عام و کلّی میگرفتند. در این میان، چاره این بود که یک «رویداد بزرگ»، شکل بگیرد تا به واسطۀ عظمت وجودیاش، روایتگر ماهیّت جامعۀ ایران به شمار آید. فقط یک «واقعیّت اجتماعیِ کلان» است که میتواند همچون یک رویداد آشکارکننده، لایههای ناپیدا و نهفتۀ جامعۀ ایران را عیان کند و هویّتش را بیان نماید. چنین واقعیّتی، قدرت کاشفیّت دارد و میتواند در برابر هر روایتی، مقاومت بورزد. در این حال، فقط باید اینچنین واقعیّت اجتماعیِ پهندامنهای را «ترجمه» و «معنایابی» کرد. اگر خودِ واقعیّت اجتماعی در گسترۀ وسیع، زبان بگشاید، از «صندوق صوّر» خارج خواهیم شد. این «واقعیّتِ مجتمع»، دیگر صامت نیست، بلکه ناطق است و اسرار و ضمایر را روایت میکند.
👈
ادامه در بخش دوم
🔺
به کانال هفتهنامه ۹دی بپیوندید🔻
http://eitaa.com/joinchat/389742592Cfbd77cc21a