@rasmekhademii نباشد شوکتی غیر از شکوه کبریا اینجا که در صبح ازل ایجاد شد قالوا بلی اینجا بنه پیشانی تسلیم بر خاک آسمانی شو که طاعت پله‌ها دارد به سوی کبریا اینجا در این دشت بهار آباد لباس شکر بر تن کند که گل از تار و پود جلوه می پوشد ردا اینجا اگر از روشنای ذکر یا فاطر بپرسندت بگو سبحانک یا رب لا علم لنا اینجا شفا از او تمنا کن که جز شرح اشاراتش ندارد هیچ قانونی براهین شفا اینجا بگو اوصاف آن بانو که معنی بیقرار اوست سر از پا واژه نشناسد بهنگام ثنا اینجا همان بانو که ساق عرش باشد تکیه گاه او ندارد مخملِ خوابی به غیر بوریا اینجا همان بانو که دست از جان بشوید تا بدست آرد ♨ @rasmekhademii وفا تا پای جان در راه جان مرتضی اینجا همان بانوی عرشی که مدرس شد امامان را به الهامات خط مصحفش از ماورا اینجا همان مصحف، که از خط مرکب کوثرش نوشد هزاران خضرِ معنی جرعه آب بقا اینجا زمین و آسمان را بر سر این سفره مهمان کن که با دستان خود کرده است گندم آسیا اینجا ندارد قنبر از دینار و درهم آرزو در دل ندارد فضه در قلبش تمنای طلا اینجا کلیم اینجاست، شیث اینجاست ابراهیم و هود اینجا ♨ @rasmekhademii مسیح اینجاست نوح اینجاست ختم الانبیا اینجا چه بزمی زینبین اینجا حسن اینجا حسین اینجا همه اهل کسا اینجا به غیر کربلا که خود شب جمعه‌ست مهمانش نجف، مکه، مدینه، کاظمین و سامرا اینجا چه غوغایی‌ست در محشر شفاعت می‌کند مادر یکایک عاشقان را فاطمه گوید بیا اینجا چه اندوهی از این بالا تر ازی شاعر که در شعرت نگفتی از غم و اندوه او یک بیت در اینجا چه اندوهی پدید امد ز هجر مصطفی اینجا که زهرا ناله زد پیش غریب و اشنا اینجا چه خوش دادند اجر مصطفی را با وفات او چه خوش کردند حق اهل بیتش را ادا اینجا خدایا دختر پیغمبر ما را چه پی امد ♨ @rasmekhademii که با عجل وفاتی از تو میخواهد شفا اینجا چرا پهلو گرفته پشت در ان عرش پیمایی که پهلو میزند نامش به عرش کبریا اینجا زبان خاموش دار از شرح تلخ ماجرا بگذر که اتش زد به قلب پاک ختم الانبیا اینجا شبی در خواب با شهر مدینه این چنین گفتم بگو تا کی بماند قبر او پنهان ز ما اینجا نمی دانم کجای این مدینه اینقدر دانم که یا اینجاست یا اینجاست یا اینجاست یا اینجا شب است و بوسه بر خاک بقیع ارامش جان است ♨ @rasmekhademii دلم دارد ولی حال و هوای کربلا اینجا بیا بال سفر وا کن حرم اغوش وا کرده بیا تا قبر شش گوشه بیا پایین پا ایمجا شب جمعه مصیبت از علی اکبر نمیخوانم که زهرا ناله ها دارد در این صحن و سرا اینجا من از ان بانوی پیدا و پنهان عذر میخواهم که در شعرم ردیف اورده ام قافیه را اینجا تفاوت از زمین با اسمان با افتاب اوست ببین با بال شوقش ذره پر زد تا کجا اینجا 🚩 گلچین مــداحی های جــدید 👇 ♨ @rasmekhademii ••●❖●••