🔴آرزوی دیرینه... 🔹 مردم ایران وقتی که سال ۱۲۸۵ شمسی، آرزوشون در کلمه "قانون" خلاصه می‌شد... 🔺️وقتی که از روحانی و بازاری و روشنفکر برای آرزوشون همه دست به دست هم دادن و کاری کردن که مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت رو صادر کنه... 🔺️وقتی که سرخوش بودن از تشکیل اولین مجلس و به بار نشستن تلاش هاشون رو انتظار میکشیدن... 🔺️وقتی که محمدعلی شاه قاجار با کمک روس‌ها مجلس نوپا رو به توپ بست... 🔺️وقتی که ستارخان و باقرخان بعد از اینکه همه جا پر بود از ناامیدی، دلیرانه تهران رو فتح کردن و جانی دوباره به نهضت مشروطه بخشیدن... 🔺️وقتی که شیخ فضل الله نوری رو که نقش اساسی داشت توی مشروطه بالای دار دیدن... 🔺️وقتی که شنیدن رضا شاه به مجلس گفت "طویله"... 🔺️وقتی که ملک الشعرای بهار این شعر رو سرود: فتنه ها آشکار میبینم / دستها توی کار میبینم وکلا را مثل دور ششم / گیج و بی اختیار میبینم آلت دست ارتجاع و فاشیست/ جملگی را قطار میبینم... 🔺️وقتی که شنیدن رئیس مجلسِ محمدرضاشاه گفته: بزرگترین افتخار ما اینست که منویات اعلیحضرت را در قالب قانون می ریزیم... 🔹فکرش رو نمیکردن بعد از به ثمر نشستن مجاهدت‌ها و رسیدن مردم به حقشون و داشتن حق رای و تعیین سرنوشت، برخی بگن نه ما رأی نمیدیم!!! اونهایی که می‌گن رای نمی‌دیم، نمی‌دونن چه مسیر طولانی‌ای برای رسیدن به این آرزوی دیرینه طی کردیم... ✍زهراء قطرانی کنشگران انقلابی