روزنوشت های د.رسول محمدزاده
راستی امروز یه اتفاق باحال هم افتاد معمولاً از قدیم توی فامیل مون کاتب مهریه‌ها من بودم. البته اول
: سلام حاج آقا روزتون بخیر باشه راستش میخواستم بگم در اون مراسم که شما تشریف داشتید به جز اون آقا پسر یه دختر خانومه آیاتی هم بودند که خجالت کشیدند بیان جلو و سلام و احوال پرسی کنن ولی این عکس رو از شما گرفتن😊 خواستم بگم راضی باشید.