#خاطرات در ابتدا بیشتر به دنبال این بودم که کتاب را از زبان مادر شهید بنویسم ولی  متوجه شدم در این صورت بحث منطقه رفتن ایشان کم رنگ می شود. خانواده لطف کردند و دست نوشته های آقا رسول را که شبیه دفترچه است در اختیارم گذاشتند، از این رو بهترین کار را نوشتن از زبان خود رسول دیدم. بیشترین زمان مصاحبه در کل کارهایی که انجام دادم مربوط به کتاب شهید خلیلی است چون طیف دوستان این شهید زیاد است به صورتی که از شمالی ترین نقطه شهر تا پایین ترین نقطه شهر رفیق دارد و حتی تعدادی از دوستانش در کرج ساکن هستند. در بین همکاران و همرزمان فقط با طیف هم سن و سالانش دوست نبود بلکه از افراد سن و سال دار هم در بین دوستانش وجود دارد. اتفاق جالب این بود که همه در پایان مصاحبه می گفتند که رسول فقط رفیق من بود. اگر با 30 نفر از دوستانش صحبت می کردم همه باتفاق می گفتند رسول رفیق صمیمی من بود. این حسن خلق رسول برای من مهم بود که آدم ها با هر طیف و سن و موقعیتی را جذب می کرد. با توجه به موقعیت اجتماعی حال حاضر جامعه امیدوارم جوان ها این کتاب را بخوانند چون تلاش کردم همه دوران جوانی شهید را بنویسم، دو ویژگی ماخوذ به حیا بودن و نگاه نکردن به نامحرم را همه دوستان و فامیل از ایشان تاکید می کنند. جوان کاملا امروزی که لباس های برند می پوشید، جدیدترین وسایل را داشت و حتی روی ست کردن لباس نظامی اش حساس بوده است، هیچ وقت نگاهش به نامحرم نمی افتاد و نگاهش را کنترل می کرد. 🔺به نقل از شهلا پناهی ✍نویسنده کتاب #رفیق_مثل_رسول 🆔 @Rasoulkhalili