🔹در اتاق رسول یک قفسه کتابی داشت که دیگر جوابگوی حجم کتابهایش نبود,پیشنهاد دادم که در اتاقش یک کمد دیواری درست کنه تا بزرگتر باشه ,به همین منظور قفسه کتاب را خالی کرد و کتابها چند ماهی در گوشه اتاق جمع آوری شده بود. من یک روز به شوخی به او گفتم که اگه برات اتفاقی بیفته,اینجا می خوایم مراسم برگزار کنیم، اینطوری که نمیشه;کمد را درست کن و این کتاب ها رو جمع کن . همان روز رفت و سفارش طبقات کمد را داد و تا صبح در حال اندازه گیری و نصب طبقات آن بود .فرش اتاقش را هم شست .پسرم مهیای رفتن بود. 👌نقل از مادر شهید رسول خلیلی 🆔 @Rasoulkhalili