🍃 8⃣2⃣0⃣8⃣ ‌ بارها تکه های پازل ذهنم را کنار هم میچیدم! و بارها گشتم به دنبال رمز و راز راه شهادت! و چه میشود که میمیری قبل از آنکه بمیرانندت! و درونم را کنکاشی مدام میکردم! و در تـــــو یافتم که چقدر این راه کوتاه است و دردسترس! نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَيْكُمْ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ... و تـــــو چه زیبا و سریع این را دریافتی رفیق... ‌ بعد از مدت‌های دووور دوباره دلم را سمت تو پرواز دادم از جنس احساسات قدیم و حالا دوباره چه حرف‌ها که درونم میجوشد از جنس حرف‌های قدیمی از آن‌هایی که بوی کهنگی‌اش زیر بینی میزدند و ذائقه‌ات را شیرین میکند و حال دلت را خوش میکند که: (رسولی که میبینی کبوتر جلدش شوی،رهایت کنند باز سر از کنار مزارش درمیاوری) و چه خوش شهد، تجربه‌هایی بوده برای این کبوتر جلدت... ‌و بارها با خودم خواندم: ما را چه کبوترانه وفادار کرده است آزاد کرده است و گرفتار کرده است ‌ میدانی؟ مثل ماه در مسیر تاریک این زمانم میتابی و فقط من نیستم که راهم را با تو میابم... چقدر زیباست وقتی که از تو میگویم برای دیگران... دیگرانی که تو جذبشان کردی و من مشتاقانه ساعت‌ها با کلمات توصیفت میکنم... حلالم کن اگر کلمات از تو کوچک‌ترند و من چیزی جز آنها ندارم برایت... و چه ذوقی دارد دلم وقتی نام و نشانت را اینگونه بر زبان می‌آورم برای معرفی‌ات به دیگران ... 💥مسابقه دلنوشته های آسمانی از جنس 🆔 @Rasoulkhalili