✅ قسمت هفتم در کربلا ، شاید هیچ کس به اندازه ی تو زهر عطش در جانش رسوخ نکرده باشد . بچه ها که فریاد العطش سر داده اند ، همگی در سایه سار خیمه بوده اند . معجر و مقنعه و عبا و دشداشه و لباس کامل ، در زیر آفتاب سوزنده نینوا ، حتی خون رگ های تو را تبخیر کرده است . تو اگر با همین حجاب در عرصه ی نینوا می نشستی ، عطش تمام وجودت را به آتش می کشید ، چه رسد به اینکه هیچ کس در کربلا به اندازه ی تو راه نرفته است ، ندویده است ، هروله نکرده است - مگر خود حسین - و تو اکنون با این حال و روز باید فریاد العطش بچه ها را بشنوی و تاب بیاوری . باید تشنگی را در تار و پود جوانان بنی هاشم ببینی و به تسلایشان برخیزی . باید زبانه های عطش را در چشم های کودکان نظاره کنی و زبان به کام بگیری و دم برنیاوری . ... اما از همه ی اینها مهم تر و در عین حال سخت تر و شکننده تر ، کار دیگری ست و آن اینکه نگذاری آتش عطش بچه ها از در و دیوار خیمه ها سرایت کند و توجه ابوالفضل را برانگیزد ، نگذاری طنین تشنگی بچه ها به گوش عباس برسد . چرا که تو عباس را می شناسی و از تردی و نازکی دلش با خبری ... 📚 🆔 @Rasoulkhalili