«شرح آرزومندی»
سحر دو دست دعا و هزار سوگند است
بــــــــیا که منتظرت جمعه آرزومنــــد است
سپند چشم ز اشک شبانه روشن بود
کـدام آب شناسـی رفـیق اســـــپند است؟
به بوستان محبّت که باغبان می گفت
نجستم آنکه زخصلت به دوست مانند است
چه دوستی که نشانی نداده ای ، حتّی
نیامدیّ و نگویی فـــــراق تا چــــند است
تو پای ما بگشا از چه می کنی زنجیر
که بی قرار دلم مسـتحقّ این بنـــــــد است
تنت درست خدایا سرت سلامت باد
دگر سخن به جزین از تو با خداوند است؟
دل شکسته ی ما را چه کس دهد پیوند
مگر ظهور تو «مهــــدی» امیـد پیوند است
ز ناله ها و غم دل مگر شوم دلــــشاد
به صدق گفته «چراغی» همیشه خرسند است
#سروده محمدرضاچراغی دبیر ادبیات ناحیه۲
#مجموعه خلوت عشق