#پاسخ
پاسخ استاد محمدی شکیب
باسلام
پیشینه تاریخی این موضوع اندکی با دیدگاه مزبور در پیوند کودکان با چنین مجالسی متفاوت است وقتی مسایلی که رنگی از غم و اندوه دارند مطرح می شود ما معمولا سعی می کنیم کودکان را از آنها دور کنیم حتی از منظر روانشناسی برخی این موضع گیری دارند حال آنکه در سیره اهل بیت مشاهده می شود که آنها کودکان را با این مسائل و حقایق مواجه می ساختند وقتی خبر شهادت مسلم به سیدالشهدا میرسه حضرت این موضوع را از دختر کوچک ایشان پنهان نمیکنن و او را بر زانوی خود نشاندند و موضوع را مطرح می کنند همچنین حضرت زهرا داستان کربلا را به زینب شان زمانی که حضرت کودک بودندمطرح می کنند
به نطر باتوجه به سبب پیوستگی و پیوند درونی با حقایق عالم معنا ،برای آینده کودکان به مصونیت دست می یابند و از همین دوران کودکی نقشی در ذهن آنها ایجاد می شود که گناه نکنن این موضوعات در ذهن کودک می ماند و فرداهای اورا تشکیل می دهد
لذا به نظر می رسد باید بین تالملات عالم دنیوی و عالم معنا تفاوت قائل شد و اساسا قیاس اینها قیاس مع الفارق است
البته پرواضح است که برای رسیدن به هدف فوق روشهای مختلفی وجود دارد مثلادر قالب نقاشی ،شبیه سازی،داستان،شعر و ... می توان عواطف کودکان را با این معانی معنوی و حقیقی گره زد
خلاصه اینکه این مراسمات روش صحیح زندگی کردن و عامل شناخت صحیح است و چه بسا شاید در مواردی تنها راه آشنایی با حقیقت ناب زندگی و سعادت ؛همین انکسار قلبی در دوران کودکی باشد
و نکته آخر اینکه طبق فرمایش امام کاظم در مناجات خود(... لاتخرجنی من مدار التقصیر )
باید به بچه ها اموخت که احساس نقصان و گناه در برابر معبود یکتا نه امری شایسته بلکه امری بایسته است که همواره خود عامل رشد و ترقی و کمال خواهی انسان مومن خواهد بود فتامل