🔷
صحبت های شفاهی و بسیار زیبای شهید آوینی در خصوص موسیقی و تبلیغات (۷ از ۸)
🔷هر شعری هم خوب نیست. نمیشود گفت شعرهایی را که در وزن «فعولن فعولن فعولن فعول» است، کسی گوش نکند، ولی اگر در وزنهای عروضی دیگری آمد، گوش کند. اینطور نیست. درباره موسیقی هم همینطور است. دستگاههای موسیقی ایرانی از نظر فنی شبیه همین وزنهای عروضی شعرند. اصل محتواست که در این دستگاه ظاهر میشود؛ محتوایی که در این قالب ریخته میشود. وزنهای عروضی یا دستگاههای موسیقی فارسی مثل ظرفهایی هستند که آن محتوا را در بر میگیرند.
🔹البته ارتباط خیلی غنیتر و حقیقی بین این ظرف و آن محتوا موجود است. ولی از نظر ظرف بودن آن، وزنهای عروضی همچنان که ظرف است برای شعر، دستگاههای موسیقی فارسی هم ظرف هستند، برای محتوایشان. اینطور هم نیست که هر موسیقی و آهنگی بهدلیل اینکه محتوایش قرآن است، خالی از اشکال باشد. من خیلی از اقسام قرائتهای قرآن را که الان هست، گوش نمیکنم، چون موسیقی بر محتوایش غالب است و صورت موسیقی دارد، نه صورت قرآن.
🔹خیلی از چیزهایی که الان وجود دارند، اصلاً قابل گوش دادن نیستند و بهتر است یعنی پیشنهاد میکنم گوش ندهید. حکم شرعی نمیدهم، پیشنهاد میکنم گوش نکنید. چون در آنها موسیقی اصل است، نه قرآن. این یک حساب خیلی ساده است و حساب فقهی هم نمیخواهد. اگر دیدید موسیقی بر محتوا غلبه دارد، گوش نکنید، برای اینکه باعث گناه میشود.
🔹موسیقی امروز، بوی دود تریاک و گند مشروب میدهند. این سلیقه شخصی نیست. وقتی در قرائت قرآن هم موسیقی بر محتوا غلبه کند، گوش کردنش گناه دارد. فرض کنید در همین «اذا الشمس کورت» شیخ عنتر بدوی، به نظر ما قرآن اصالت دارد یا موسیقی؟ موسیقی غلبه دارد. خیلی از سورههایی که همین آقای عبدالباسط میخواند، کاملاً مشخص است و شکی ندارم که تمرین کرده هریک از اینها را با چه لحن و موسیقی بخواند و ترکیب موسیقیاش نسبت به معنایش اصل است. در بیشتر چیزهایی که شنیدهام، دیدهام که اصلاً معنای قرآن و محتوای آن مورد نظر نیست؛ فقط موسیقی قرآن است که مورد نظر است.
🔹شخصاً قرآنهایی را که بچههای شیعه با همین صوت معمولی میخوانند، ترجیح میدهم. آقایی هست به اسم قادری که قبل از انقلاب هم میخوانده، قرائت قرآنش را خیلی دوست دارم. چون لحن آن با معنایش متناسب است. وقتی میشنوید، معنایی که درباره قیامت میگوید، در دلتان ظاهر میشود. نه اینکه وقتی تمام شد، بتوانید آهنگ آن را با سوت بزنید. این خیلی فرق دارد. آن دیگر قرائت قرآن نیست، موسیقی است و میشود با سوت هم زد. قرائت قرآن آن است که وقتی درباره قیامت میگوید، تن آدم بلرزد. منظورم از ارتباط محتوا با قالب اینجاست. البته این حد خیلی ظریف است و اصلاً قابل تشخیص نیست.
🔹حدش آنقدر ظریف است که اگر میگفتند محدوده طول و حرام بودن موسیقی این است که موسیقیهایی که مثلاً در دستگاه ابوعطا خوانده شدهاند، بهطور کلی حرام هستند و آنهایی که در دستگاههای دیگر خوانده شدهاند، حلال. اگر محدودهاش این بود، خیلی راحت میشد، کاری نداشت و جمهوری اسلامی هم میتوانست بهراحتی در رادیو و تلویزیون به این مسأله عمل کند.
🔹دلیل اصلی اینکه نمیتواند عمل کند، این است که حَدّ آن مشخص نیست. حد این مسأله به مطابقت محتوا و قالب باز میگردد. حالا که حد این است، اصل در درک موسیقی هم همین است. این که گفتم هنر، مستقیماً تجلی روح انسان است، منظورم این بود و میخواستم این استفاده را کنم که نهجالبلاغه حضرت علی(ع) هم در همین ۲۸ حرف عربی است. از این ۲۸ حرف خارج نیست. از کلمههای عربی هم خارج نیست. ایشان کلمههای جدیدی برای بیان مقاصدشان نیاورده، بلکه از همان کلمهها استفادههای جدیدی کردهاند؛ در همان ۲۸ حرف و همان قالبها. حتی در همان وزنهای عروضی هم شعرهایی به ایشان نسبت دادهاند.
🔹همان وزنهای عروضی که عربها بهطور معمول شعر میگویند. اما این کجا و آن کجا؟ دلیلش چیست؟ دلیلش آن روحی است که پشت این معانی است. آن روحی که ریشه تجلی این کلمههاست. در موسیقی هم همینطور است. در موسیقی این چیزی که الان موجود است، جلسههای شبنشینی است که همه در فعل حرام صرف میشوند. این نیهایی را که کسایی بهصورت تکنوازی زده گوش کنید و ببینید چه اندوهی در آن موجود است؛ چه اندوه یأسآمیزی! اندوهی داریم که اندوه خوشی است؛ اندوهی که آدم دلش میخواهد تمام دلش از آن پُر باشد.
🔸منبع: «سایت تسنیم، صحبتهای خودمانی شهید در نمازخانه موسسه روایت فتح، تاریخ انتشار ۱۳۹۴/۳/۱۴»
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini