دمی با اخلاص عارف پاک آئین،
🌷 پاسدار شهید ابراهیم هادی 🌷
دم دوازدهم:
🌷 با ابراهیم وارد یک خانه شدیم. چند بار یا الله گفت. وارد اتاق شدیم. چند نفری نشسته بودند. پیرمردی با عبای مشکی و کلاهی کوچک بر سر بالای مجلس بود. به همراه ابراهیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم. صحبت حاج آقا با یکی از جوانها تمام شد. ایشان رو کرد به ما و با چهرهای خندان گفت: آقا ابراهیم راه گم کردی؟ چه عجب از این طرفها!
ابراهیم سر به زیر نشسته بود. با ادب گفت: شرمنده حاج آقا، وقت نمیکنیم خدمت برسیم. همین طور که صحبت میکردند فهمیدم ایشان، ابراهیم را خوب میشناسد...
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
زمین کارزار ما تلاویو است تهران نه
🌸🌺🌸
https://eitaa.comraveyanpelak8