چند روز قبل ازاینکه به شهادت برسه تماس گرفت وبه مادرم گفت: حلالم کن میدونم که شهیدمیشم! مادرم گریه کردوگفت: ازکجا میدونی!؟ گفت : مادربه خداقسم خواب دیدم که پاهام دردمیکنه و نشسته بودم. یک آقای بلندبالائی سواربراسب، وشال سبز قشنگی برکمرداشت. گفت :خدامراد چرانشسته ای!؟ گفتم: نمیتونم بلندشم. گفت: بگو یا صاحب الزمان ادرکنی دستم را گرفت وسواربراسبم کرد وباهم رفتیم ،دربین راه اسب بال در آورد و بالا رفتیم. به خاطر همین مطمئنم که ان شاء الله به شهدامیپوندم😭😭😭😭 :خواهربزرگوارشهید @raviyanfarss