تفنگ او را برداشت و دید حتی یک فشنگ هم در خشابش نیست ، مجروح عراقی شروع کرد به گفتن "انا مسلم،انا مسلم" ، شهید موذنی در جوابش گفت : مشخصه چقدر مسلمونی ، که یک دون فشنگ هم باقی نگذاشتی مجروح عراقی به قمقمه ی آب ما اشاره کرد. یکی از همرزمان گفت من که به این آب نمیدم ،اینها کافرند. شهید موذنی قمقمه آب خود را باز کرد و به اون عراقی آب دید محبت و مهربانی حسن آدم را شرمنده می کرد آنقدر که به دشمن خودش هم آب داد. ➕به بپیوندید: http://sapp.ir/raviyanlenjan http://eitaa.com/joinchat/2828206082C32dc95a1d4