⛓❤️🩹
❣
تا بدونم تو جمع اونا باید چجور لباسی بپوشم ..
باهم راه افتادیم
یکم دلهره داشتم اما سعی کردم از تک و تا نیوفتم.....
یه شلوار جین و یه بافت کراپ پوشیدم و روش کاپشن پوشیدم و راه افتادم ..
هوا خیلی سرد شده بود و غروب ها که خیلی سوزش زیاد سده بود
با سمیرا راه افتادم و ارشام قرار بود
بیاد دنبالمون اما نیومد
و ما مجبور شدیم خودمون بریم
اونجا که رفتیم
ارشام بهمون زنگ زد و گفت کجا بریم
من و سمیرا هم رفتیم خیلی شلوغ بود
هم دخترا بودن و هم پسر
همشون ایرانی بودن
و خیلی گرم و صمیمی باهمه سلام علیک کردیم
و ارشام مارو به همشون معرفی کرد
یه کافه قدیمی بود و به سبک ایران قدیم …
نشستیم و مشغول کشیدن قلیون شدیم ..داشتیم باهم حرف میزدیم
خیلی حال و هوای ایران اومده بود تو سزم
همون لحظه مامانم زنگ زد
با ذوق تلفن رو جواب دادم و از جمع فاصله گرفتم ..
+سلام مامان
ادامه دارد...🫀