(هر روز یک داستان از زندگی پیامبران علیه السلام از ادم‌تا خاتم) ولی آنان درب خانه لوط را شکستند و لوط را به گوشه ای پرتاب کردند و هنگامی که داخل خانه شدند، لوط گفت؛ کاش کمکی داشتم مهمانان گفتند؛ لوط، ما فرشتگان خداوند هستیم. نگران نباش که آسیبی به تو و ما نمی توانند بزنند. جبرئیل مُشتی ماسه بر چهره آنها پاشید و نفرینشان کرد. همگی با چشمان بسته از خانه لوط خارج شدند. جبرئیل گفت؛ ما برای هلاکت قوم تو مأموریم و (زمان نزول بلا، طلوع صبح می باشد. لوط سه بار بر هرزگی قومش گواه داد. جبرئیل گفت؛ ای لوط، به همراه دخترانت از این شهر خارج شو، چرا که عذاب الهی به زودی نازل می شود. جبرئیل با عمودی از نور راه خروج مخفی از منزل را به او نشان داد. لوط به همراه دختران و همسرش از خانه خارج شد، اما همسر لوط در میان راه بازگشت تا قومش را از حرکت همسر و دخترانش آگاه سازد. عذاب الهی آن هنگام خداوند به جبرئیل وحی فرستاد که هنگام طلوع فجر است و عذاب الهی حتمی است. (عذابی دردناک، به طوری که قطعه ای از زمین از جای خویش کنده می شود و زمین دگرگون می شود.) و هنگامی که لوط و دخترانش از آنجا دور شدند، عذاب الهی نازل گشت. بارانی از سنگریزه های گوگردی و سیاه، طوری که هیچ اثری از آن قوم بر روی زمین باقی نماند، مگر خانه لوط تا عبرتی باشد برای آیندگان، مکانی که مورد عذاب الهی واقع شد نواحی شام بود، همسر لوط هم در زیر صخره ای که بر رویش افتاد، به هلاکت رسید. مردان قوم لوط از بازماندگان قوم سروم بودند. هر بنده ای که عمل قوم لوط را انجام دهد، از دنیا نخواهد رفت، مگر آنکه به همان عذاب قوم لوط مبتلا شود. و هر ظالمی که از روی آگاهی به شیوه قوم لوط عمل کند، مستوجب همان عذاب خواهد شد. 🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد! @raz_quran •┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•