هر روز یک داستان از زندگی پیامبران علیه السلام از آدم تا خاتم)
#قصه_صد_و_چهل_و_پنجم
💢منظور از صندوق چیست؟
«این صندوق همان صندوقی است که موسی به هنگام خردسالی درون آن به رود نیل سپرده
شد و این صندوق در آن زمان در نزد بنی اسرائیل از احترام خاصی برخوردار بود. هنگامی که
موقع وفات موسی رسید، الواح و تورات را در آن نهاد و به یوشع بن نون سپرد. بعد از موسی آن
صندوق مورد بی مهری و تمسخر بنی اسرائیل قرار گرفت و خداوند آن را بر آسمانها برد. اما با
ظهور طالوت خداوند آن صندوق را نزد طالوت به زمین فرستاد. «سکینه» رایحه ای است
بهشتی که در میان صندوق به شکل صورت انسانی خارج می شود و این همان بادی است که
بر ابراهیم هنگام ساختن خانه کعبه نازل شد و گرداگرد کعبه ccگشت».
در همین هنگام بود که خداوند بر (اشموئیل یا ارمیا) وحی فرستاد که به زودی جالوت به دست چوپانی کشته خواهد شد.
💢 گمشده طالوت
طالوت مردی نیرومند، خوش اندام و قوی هیکل بود. چشمهای درخشان او حکایت از قلبی زیرک
و دلی جوان داشت، اما مشهور و معروف نبود. او در دهکده خویش به همراه پدر به دامداری و
کشاورزی مشغول بود. روزی او با پدرش در مزرعه به کار مشغول بود که تعدادی از الاغهای آنها
گم شد. طالوت به همراه غلام خود به دنبال الاغها و در میان دره ها و کوهها به جستجو
پرداختند. چند روز متوالی کوهها را پشت سر گذاشتند تا اینکه پاهایشان از شدت خستگی
متورم شد و راهپیمایی شب و روز، آنان را
به ستوه آورد.
طالوت به غلام خود گفت؛ بیا تا به دهکده بازگردیم، زیرا تصور می کنم که پدرم نگران ما باشد.
بی شک اکنون او از حیوانات غافل و به فکر سلامت ما افتاده باشد. آنها دوباره تصمیم گرفتند
که به راه خود ادامه دهند تا اینکه به شهری بنام «صوف» رسیدند.
غلام گفت؛ این جا سرزمین صوف و زادگاه اسموئیل (ارمیا) است، تا آنجایی که من می دانم او
پیامبر خداست و توسط فرشتگان به او وحی نازل می شود. نزد او برویم و از او کمک بخواهیم،
شاید در پرتو وحی او راهنمایی شویم. طالوت از این فکر خشنود شد و از آن استقبال کرد.
آنها بطرف منزل ارمیا حرکت کردند و در راه خود به دخترانی برخورد کردند که برای بردن آب از
منزل خارج شده بودند، و از دختران خواستند که منزل ارمیا را نشانشان دهند.
در همین موقع که آنها مشغول صحبت بودند، طلعت ارمیا ظاهر و عطر نبوت وی در محل منتشر
شد، سیمای نورانی او حکایت از پیغمبری کریم و رسولی امین می کرد.
چشمان طالوت و ارمیا متوجه یکدیگر شدند و در نگاه اول به هم علاقمند شدند و ارتباط قلبی
بین آنها برقرار شد و ارمیا یقین پیدا کرد که این مرد، همان طالوتی است که خداوند خبرش را به
او وحی کرده بود. تا او را به پادشاهی رسانده و زمام امور مملکت را به او بسپارد.
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
@raz_quran
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•