ای مرا مونس و غم خوار ، الهی الفو سیدی ! حضرتِ غفار ، الهی العفو سر به زیر آمده ام حال مرا می بینی به گنه می کنم اقرار ، الهی العفو تا کسی جز تو نفهمد چقَدر رسوایم نیمه شب آمدم ای یار ، الهی العفو مثل من ، بنده‌ی آلوده‌ی بی قیمت را جز تو کی هست خریدار؟ الهی العفو نگذار آبرویم پیش خلایق برود من گنه کار و تو ستار ، الهی العفو شرّ ما صاعد و خیر تو «اِلَینا نازل»* شرمساریم ز کردار ، الهی العفو هرچه خوبی تو ، همان قدر بدم می دانم منم آن بنده‌ی بی عار ، الهی العفو من خجالت زده ام، باز  تقاضا دارم فرصتی دِه به گنه کار ، الهی العفو چون یقین بر کرم و لطف تو دارم ای دوست... می کنم اینهمه اصرار ، الهی العفو من ز تنهایی و  تاریکی  قبر می ترسم رحم کن بر منِ بی یار ، الهی العفو به همان ناله‌ی بین در و دیوار قسم... به همان چشم که شد تار ، الهی العفو به مناجاتِ سحرگاهیِ  آقای غریب که به حبس است گرفتار ، الهی العفو به تن خسته‌ی زندانی بغداد قسم به همان پیکر خون بار ، الهی العفو قسمت می دهم امشب ، به ساقِ مرضوض که به زنجیر شد آزار ، الهی العفو به غریبی که به زندان  بلا سیلی خورد عوض لقمه‌ی افطار ، الهی العفو *خَیْرُکَ إِلَیْنَا نَازِلٌ وَ شَرُّنَا إِلَیْکَ صَاعِدٌ... فرازی از دعای ابوحمزه @raziolhossein