به خنده گفت بگویید رودخانه ی ساکن چه فرق دارد با ذات برکه ی متعفن؟! به خنده گفت در این عرصه ی سراب بگردید کجاست راه نجاتی از این توهم مزمن؟! و بعد گفت نترسید چون که ساحل امنی عطا نمود خداوند کبریای مهیمن نگاه کرد به حیدر ، پیمبرانه سپس گفت کسی که حب تو را دارد از بلا شده ایمن تویی که ساحل امنی تویی که راه نجاتی تویی که دست به دامان توست کافر و مومن و دستهای علی را فشرده بود که می گفت تمام ناشدنی ها به دست های تو ممکن علی امانت من هم تویی و هم قرآن بدون حب تو دین خداست نامتوازن خدا سپرد به ذات علی صفات خودش را علی ست اول و آخر ، علی ست ظاهر و باطن بلال پیش بیا ظهر شد بدان اما بدون نام علی باطل است اذان موذن و ذات آنکه نگفته علی ولی خداست چه فرق دارد با ذات برکه ی متعفن؟! @raziolhossein