🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 پارت هشتاد و هشت -هانیه : کتاب سلام بر ابراهیم بلند شدم گذاشتم سرجاش تا وقتـی که محمد برگرده بیکار بودم و چون بیکاری و دشمن خودم میدانستم گوشی روشن کردم تا ببینم چه خبره توی کانال ها میگشتم تا اینکه مطلب قشنگ درباره تفسیر ایمان پیدا کردم هنگـامے‌ڪه‌از‌امـام‌علـی‌دربـاره‌تفسیـر‌ایمـان سوال‌ڪردند‌فرمود: ایـمان‌معرفت‌‌باقلب‌(عقل)‌و‌اقرار به‌زبان‌و‌عمل‌‌به ارڪان دین است نهج‌البلاغه حکمت ۲۲۷ وقتی مطلب خواندم یاد روز خواستگاری افتادم وقتی داشتم از ملاک های خودم برای محمد مگفتم ... گفته بودم : ایمان و اخلاق یادمه در توضیح ایمان گفته بودم : ایمان نه به اینکه فقط نمازی بخوانید و روزه بگیرید علاوه بر نماز و روزه من دلم میخواد مثلا به آدم ها کمک بکنم حالا که داشتم فکر میکردم میدیدم که حرفم اصلا کامل نبوده در واقع تفسیر دقیق ایمان را امام علی داشته ... واقعا هم که معنی ایمان یعنی همین حرف علی علیه السلام.. نگاهی به دستم انداختم انگشتر دُر دستم بود یکی از بهترین کار هایی که کرده بودم اینکه به جیب محمد دقت کردم چیزی خریدم که ارزش داره درسته روز های اول زندگیمون طلا نخریدیم اما دیر که نمیشه یکم که بگذره باز هم میشه طلا خرید بدم میاد آدمو توی فشار میزارن بگذریم. . . کی فکرش میکرد هانیه راضی به اجاره کردن خانه بشه اوایل با محمد اختلاف شدید داشتیم ولی بعد محمد گفت چه فرقی داره خونه بخریم یا اجاره بکنیم مهم اینکه یه سقف بالای سرمون هست روزی آدم ها دست خداست راست میگفت موقع جهاز من خیلی چیزها دوست داشتم که محمد دوست نداشت اما کنار اومد بالاخره نمیشه که همیشه یکی کوتاه بیاد والا به خدا هرچی بود گذشت حلقه ساده عقد ساده خانه اجاره شده به کنار برکتی که بعد از ازدواج پرید وسط زندگیمون هم به کنار خخخ بابا من با محمدی ازدواج کرده بودم که سر هم بیست و خورده ای سال داشت مگه این بشر جوان چقدر زندگی کرده بود که بخواهد کلی کار بکند و خونه و ماشین و پس‌انداز آنچنانی داشت باشه حداقل خودمون راحتیم چون شرایط سخت ، سختی میاره ببخیال حالا خودمونیم خوب شد مامان و بابا کوتاه اومدن و مهریه من ۱۳۳ شد اما درستش این بود که کمتر باشه. مهریه زیاد برای آدم های جاهله همین حضرت زهرا خودمون مهریه اش آب بوده با همین مهریه های سنگین اول کار دعوا درست میشه بیخیال بابا ما اومدیم دنیا که بریم اخرش خونه ابدی و واقعیمون . . انقدر غرق افکارم بودم که نفهمیدم چقدر زود گذشت از این شاخهوبه اون شاخه به خیلی چیز ها فکر کرده بودم محمد انگار دیگه رسید‌ ! شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند نویسنده✍ :