فرزندان منتظَِر
بنال ای دل نوا دارد رقیه به هر دردی دوا دارد رقیه! مرض او را ز پا انداخت ،امّا مریضان را شفا دارد ر
ز دست ساربان و زجر و خولی به بابا شکوه ها دارد رقیه ز خونین چهره میبوسید و می گفت غم بی انتها دارد رقیه(: بیا ای یار پیشانی شکسته که با مهمان صفا دارد رقیه چه با جا آمدی ای جان جانان ببین جا در کجا دارد رقیه