#داستانک
♻️ این بار خلاقیت در مترو و درسی که رسانهای ها باید بگیرند
🔰ماجرای مترو هم هر روزش جذابیت های خاص خودش را دارد
خلاقیت ها هر روز شکوفا تر می شود و فروشندگان برای فروش محصولاتشان صاحب ابتکار بیشتر
امروز اتفاقی افتاد که دوست دارم از منظر رسانه و عملیات روانی به آنها نگاه کنم
🔸خانم زعفران فروشی که دیگر حداقل یکسالی هست او و محصولاتش را می شناسم، پیرزنی را با خود بهمراه آورد.
خودش نشست و پیرزن شروع به فریاد تبلیغ محصولش را کرد.
زعفران
زعفران مشهد
ارزون می دم و ...
ناگهان زن زعفرون فروش اصلی که از قضا من میشناختمش بلند شد جایش را داد به پیرزن. گفت: خانم ها و آقایان من هم مثل شما مشتری هستم. هفته پیش از این خانم زعفران خریدم همه در خانه تعریف کردن. خیلی زعفران های خوبی دارد.
البته سوتی هم داد، خوب حرفه ای نیست، گفت پسر این پیرزن مریض است و کلی درباره شرایط خانوادگی پیرزن تعریف کرد، خوب تو از کجا خانواده اش را میشناختی؟
مهم نیست این موضوع مورد بحث این گفتار نیست.
خلاصه تا سه ایستگاه که شلوغ بشود دائما مردم از پیرزن زعفران خریدن. خدا بده برکت مادر.
🔸داستان فوق من را به فکر فرو برد، تبلیغات غیر مستقیم
تبلیغات غیر مستقیم
تبلیغات غیر مستقیم
مهم است. آقایون آنقدر از ما صاحبان رسانه نخواهید پیام را مستقیم به مخاطب بگوییم. از بیانیه پرهیز کنید.
آهای صاحب محتوای فرهنگی به پیام های غیر مستقیم اعتقاد پیدا کن...
@resanehbaz