«یادگاران ۳۰»
علی محمودوند
صفحات: ۱۱۲
قیمت:
خرید از
revayatfath.ir
📘برشی از کتاب:
سال ۷۸، خیابان مولوی، دربه در دنبال یک جگرکی قدیمی میگشت. همه چیز عوض شده بود. از مغازهها پرس وجو کرد. چند روزی رفت و آمد تا بالاخره پیدایش کرد. در خانهشان را زد. پیرمرد جگر فروش آمد بیرون. علی خودش را معرفی کرد و پرسید «چهار سیخ جگر چقدر میشود؟» پیرمرد همینطور نگاهش میکرد. علی ادامه داد «بچه بودم، ابتدایی. شاید هم کمتر. آمدم جگرکی شما. چندسیخ جگر خوردم. پولش را ندادم و فرار کردم.» پیرمرد بهتش زده بود. گفت «خب.» علی کیف پولش را گرفت جلوی پیرمرد. سرش را انداخت پایین و گفت «حلال کنید. هرچقدر میخواهید بردارید.» پیرمرد یک دویست تومنی برداشت و گفت «نوش جانت پسرم. این را برمیدارم فقط برای یادگاری، تا یادم نرود حق دیگران را ضایع نکنم.» پول را گذاشت زیر شیشه میزش و زیر لب گفت «هنوز هم باورم نمیشود این همه دنبالم گشتی فقط برای همین؟».
✍🏻 به قلم
#افروز_مهدیان
خرید در اینستا
@revayatfathonline
خرید در روبیکا
@revayatfathpub
خرید تلفنی: 02166739984
مرکز پخش عمده: 02188853908
@revayatfathpub