🔵 پرسیده اند قضیه آقای پناهیان چیست؟ (قسمت اول) 🔹آقای پناهیان از جمله روحانیون سرشناس و خوش بیان کشور به حساب می آید که او را بیشتر با تفکر مهدویت و دغدغه هایش برای زمینه سازی ظهور و فرهنگ‌سازی برای پیاده روی اربعین می شناسند. کم نیستند جوانانی که اظهار می کنند با سخنان او، متحول شده اند و مسیر دینداری را انتخاب کرده اند. پناهیان در بیان مطالب صریح اللهجه است و نسبت به مسائل روز بی تفاوت نیست و بیان انتقادی دارد و معتقد است که حوزه های علمیه باید در حمایت از ولایت فقیه در صحنه باشند و سکوت نکنند. 🔹در محرم امسال نیز آقای پناهیان، به انتقاد از جریانات و طیف های مختلف پرداخت. از شورای شهر اصلاح طلب تهران و نامگذاری خیابانی به نام مهندس بازرگان انتقاد کرد، از عملکرد ضعیف دولت روحانی انتقاد کرد، از استاندار خوزستان به خاطر کم توجهی به مشکلات مردم انتقاد کرد، حتی از جریان انحرافی و مدعیان عدالت خواهی هم انتقاد کرد و هر کدام را با تعابیری متفاوت و گاه جنجالی زیرسوال برد. 🔹تا اینکه اخیرا یکی از خبرنگاران اصلاح طلب، ادعا کرد که آقای پناهیان با مالک کارخانه تک ماکارون در ساخت وساز ساختمانی مسکونی شراکت داشته است و ادعا کرد که این ساختمان ۳۰ میلیارد تومان ارزش دارد! بلافاصله با انتشار این خبر، اینترنشنال سعودی و منوتوی سلطنت طلب و بی بی سی تا رسانه های وابسته به جریان اصلاح طلب و اعتدال و.. به تخریب پناهیان پرداختند. 🔹ادعایی که پناهیان را به اصرار دوستان، مجبور به پاسخگویی کرد و گفت: « یک دروغ‌های رذیلانه‌ای گفته‌اند که من اصلاً کسر شأن جلسات امام حسین(ع) می‌دانم که بنشینم وقت شما را بگیرم و به دروغ‌های اینها دربارۀ زندگی شخصی خودم جواب بدهم. یک خانه‌ای را _ حدود سال 1385_ پنج سال بود که ما با یک شریکی می‌خواستیم بسازیم، چرا پنج سال طول کشیده؟ چون من پول نداشتم و او یک‌ذره پول گذاشت. آخرش گفت: «من می‌خواهم بفروشم» گفتم: حالا تو یک‌مقدار صبر کن، من پول جور می‌کنم. پشت تلفن برگشت گفت: «آقا کمیتۀ امداد که باز نکرده‌ایم!» ... گفتم: خب صبر کن من یک مشتری گیر می‌آورم بیاید از شما بخرد و شما برو دنبال کار خودت. شرایط‌ ما هم مناسب نبود، بچه‌مان داشت ویلچری می‌شد و نمی‌توانستیم هرجایی برویم. بنده به این آقای محترمی که اسمش را کنار اسم من زدند-تا مثلاً ما را با ایشان خراب کنند یا ایشان را با ما خراب کنند- گفتم: شما می‌آیید این خانه را بخرید؟ یک زمین 225 متری است، که هر طبقه‌اش حدوداً 120 متر می‌شد. گفتم بیایید سهم این بنده خدا را بخرید چون او پولش را لازم دارد. ایشان آمد و سهم آن فرد را خرید و خانه را تمام کردیم، در سند پایان‌کار، اسم این بنده خدا آمده است. حالا یک‌جوری رذیلانه مطلب را منتشر کردند که «شراکت فلانی با صاحب فلان کارخانه‌ها و فلان انسان پولدار...» که برخی از رفقای ما زنگ می‌زنند و می‌گویند: پس یک برج صد میلیاردی نیست؟ می‌گویم: «نه بابا، یک خانۀ مسکونی است که ما هم یک واحدش را داشتیم.» همین الان هم من یک واحد خانه، بیشتر در تهران ندارم، آن هم رفقا جمع شدند و هدیه‌ای، این کار را کردند... ما که هیچ‌وقت دنبال پول درآوردن نبودیم. یک خبرنگار اصلاح‌طلب رفته از توی آن کوچه گزارش گرفته و گفته که الان این خانه سی میلیارد قیمتش است! ما دو سال حدودا آنجا زندگی کردیم - حدود سال 91 و 92 - . جالب است آن رفیق‌مان که می‌گویند صاحب تک‌ماکارون هست، من تا همین قبل از این مسائل اخیر، نمی‌دانستم ایشان مثلاً کارخانه‌ای دارد به نام تک‌ماکارون، البته می‌دانستم آدم پولداری است. واسطۀ آشنایی ما هم حضرت آیت‌الله حق‌شناس بود. که من اخیرا به ایشان گفتم: می‌خواهم یک توضیحاتی در مورد شما بدهم. اما ایشان گفت: نه به هیچ‌وجه در مورد من هیچ چیزی نگو، بگذار هرچه می‌‌خواهند بگویند. لذا من در مورد ایشان هیچ چیزی نمی‌گویم، ولی اینکه می‌گویند «اینها در ساخت و ساز، با هم مشارکت مالی دارند!» این چه معنایی دارد؟ کسانی که از این رانت‌ها برخوردار هستند که می‌توانند بروند این‌جور اطلاعات را جمع کنند، می‌دانند من دو سال بعد، آنجا را فروختم، و می‌دانند من در آن شهرکی که به دلایل شرایط خانوادگی مجبور بودم بروم آنجا زندگی کنم، من چندسال قبل از آن، آنجا مستأجری کشیدم و چند سال هم بعد از آن مستأجری کشیدم. اصلاً نمی‌شود اینها را گفت. » متن کامل صحبت های پناهیان را می توانید در لینک زیر بخوانید http://panahian.ir/post/6502#gsc.tab=0