و تمام شد... اما حسین تو هنوز غریب است مادر! هنوز خونش می‌جوشد از صحرای کربلا؛ هنوز هم که هنوز است حتی با این همه مجلس عزا، با خیابان های مشکی پوش، منتظر مانده تا هل من ناصرش را لبیک گوییم و به یاری حسین زمانه بشتابیم! من چونان اهل کوفه نیستم نامه اگر می‌نویسم برای پسرت مسلمش را تنها نگذاشته‌ام... تقبلی عذری یا اماه... ببخش اگر کم گذاشتیم و نمُردیم میان روضه مادرجان!💔