روز دوم اجرا بود....
با پدربزرگشون اومده بودند بازید😍 گفتم که یکی از آرزوهاتون رو بگید که بنویسم 😉
اومد نزدیک تخته ایستاد،داشت فکر میکرد از بقیه رو نوشتم وقتی بهش گفتم« شما آرزوت رو بگو» با یه حال خوشی آرزوش رو گفت و منی که بغضم گرفته بود🥺
امیدواری تو صداش و ذوق چشمهاش رو هنوز یادمه...🥲
بیاید براشون دعا کنیم که بحق همین شب های عزیز زودتر به آرزوشون برسند🤲❤️
#فرشتگان_سرزمین_من
#خوانسار
@reyhaneh_sho213