👆👆 👈 میرزا جواد آقا در روستایی زندگی میکردند که شامل دو محله بود و این دو محله با هم خیلی کینه و نفرت و دشمنی داشتند 👈 میرزا جواد یه روز میره پُشت در مسجد اون محله ای که با هم دشمنی داشتند و کفش تمام آدم های اون‌محله را جُفت میکنه و با این کار دشمنی این دو محله را تمام میکنه و هم خودش از اون موقع به بعد وارد وادی سلوک میشه و به بالاترین مراحل عرفانی میرسه