🍃روح زندگی
امروز دلنگران بودم.
دل نگران قطعههای زندگیام که کنار هم جور نمیشدند.
هر کدام را که به دست میگرفتم
دیگری از دستم در میرفت.
قطعههای سر بازی داشتند با من.
قشنگ معلوم بود که میخواهند آزارم دهند
ولی من دست بردار نبودم و میخواستم آنها را کنار هم جور کنم.
به قدری مشغول قطعههای زندگیام شدم
که تو را پاک فراموش کردم.
اصلاً حواسم به نگاه دوستم هم نبود.
یک لحظه به خود آمدم
و دیدم دوستم لبگزیده دارد نگاهم میکند.
اشک در چشمانش حلقه زده و به من خیره شده.
تازه فهمیدم چه خاکی به سر شده.
باز هم از تو غافل شدم.
تو روح همۀ قطعههای زندگی من هستی
چطور میشود که من از روح زندگی غافل میشوم
و این گونه خودم را مشغول قطعههای آن میکنم؟
پا گذاشتن روی عقلی که خدا داده تا کی؟
لبگزیدنهای دوستم به اندازۀ صد منبر موعظه دارد برایم
گاهی که لب به سخن میگشاید
با واژههایش همۀ وجودم را آتش میزند.
دوستم با همان نگاه معنادارش به من گفت:
قطعههای زندگی قسم خوردهاند
برای کسی که از مولا غافل میشود جور درنیایند.
زحمت بیهوده تا کی؟!
کاش یک روز به آخر میرسید دفتر غفلت من!
شبت بخیر روح زندگی!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@rkhanjani