🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت 38
توی کتابخونه مشغول درس خوندن بودم که با صدای آلارم گوشی همه هوش و حواسم رفت!
به نظرم این خیلی بی ادبیه که هوش و حواس آدم بدون اجازه سرش رو بندازه پایین و بره!
الان من روی بودنش حساب کرده بودم! نبودش من رو از درس میندازه، کی پاسخگوئه؟
باید روی تربیتش کار کنم. آقای تمرکز میتونه مربی خوبی براش باشه. یادم باشه استخدامش کنم.
البته ایشونم به این راحتی ها اومدنی نیست! ولی اگر بتونم بیارمش هوش و حواس دیگه جیم نمیکنن برن.
دقت کردین؟
وقتی درس نمیخونی هیچکی کارت نداره!
خدا نکنه نیت کنی یه مطالعه ای داشته باشی.
شما رو نمیدونم. من یکی که اینطوری ام.
کافیه دستم به کتاب بخوره و لای کتاب رو باز کنم!
هرچی مشکلات و بدبختی و بیچارگی هست یادم میاد!
گوشیم زنگ میزنه، یهو همه یادشون میاد که کلی باهام کار دارن!
ذهنم خسته میشه، خمیازه م میگیره و به طور کاملا اتفاقی خوابم میاد!
انگاری درس خوندنم یه آسیبی به موجودات زمینی و فضایی میزنه که همه چیز و همه کس دست به دست هم میدن تا درس نخونم!
جالب اینجاست که وقتی بیخیال درس بشی همه این گرفتاری ها حل میشه!
فرض کن نخوام درس بخونم!
تا نصف شب هم توی رختخواب از این شونه به اون شونه بشم بازم از این خواب فلان فلان شده خبری نیست!
البته که دست بالای دست بسیاره!
منم که روال اینا رو بلد شدم، قبل خواب میشینم درس میخونم تا سر و کله این خوابه پیدا بشه.
باید گوشی رو سایلنت میکردم که فراموش کرده بودم.
با خودم کلنجار رفتم تا سراغ گوشی نرم!
مثلا تمرین تمرکز!
نشد که نشد!
گوشی رو برداشتم و سراغ پیام ها رفتم!
یه پیامک از طرف وزرات علوم بود:
«دانشجوی گرامی!
تبریک بابت رتبه برتر در آزمون دانشگاه علوم پزشکی تهران.
جهت اطلاع از شرائط مرحله دوم آزمون به سایت وزارت علوم مراجعه فرمائید»
روی لینکی که در ادامه متن بود کلیک کردم.
البته چون دیدم لینک خود سایت وزارت علومه این کار رو کردم!
از وقتی دخترخالم با همین لینک های الکی و فیک همه حساب هاش خالی شده بیشتر دقت میکنم.
شما هم براتون هر لینکی اومد زارتی کلیک نکنید روش!
ممکنه ویروس پیروسی چیزی باشه! مخصوصا پیروس!
منتظر شدم که به سایت وصل بشه
امان از این اینترنت ها!
هر وقت دلشون بخواد تخت گاز میرن و هر وقت عشقشون نکشه آدمو عذاب میدن!
بالاخره وارد سایت شدم! به قسمت اطلاعیه ها رفتم و اونی که باید رو پیدا کردم.
در مورد دور دوم آزمون و سهمیه دانشگاه ها و این ها گفته بود.
کل مسابقه 3 مرحله بود.
مرحله اولش که به خیر و سلامتی گذشت.
برای رسیدن به مرحله سوم باید سهمیه دریافت میکردیم.
ولی رسیدن به این سهمیه کار حضرت فیل بود!
چیزی که میدیدم خیلی خفن تر از اون چیزی بود که تصور میکردم!
باید با برنده های مرحله اول همه دانشگاه های دولتی مسابقه میدادم.
و در این رقابت فقط 2 نفر سهمیه رسیدن به مرحله آخر رو دریافت میکردن!
اینطوری که کار خیلی مشکله.
البته اوضاع دیگران هم بهتر از ما نبود!
کلا 14 نفر میتونستن به مرحله آخر راه پیدا کنن.
سهمیه کل مراکز تحصیلی کشور واسه مرحله آخر اینطوری بود :
تعداد نفرات عنوان مرکز تحصیلی
3 نفر از کل دانشگاه های دولتی
3 نفر از کل دانشگاه های آزاد
3 نفر از کل دانشگاه های پیام نور و دانشگاه های غیر انتفاعی
2 نفر از کل دانشگاه های فنی و حرفه ای و دانشگاه های علمی کاربردی .
3 نفر از کل حوزه های علمیه
این یعنی یه رقابت فوق سنگین توی این مرحله پیش روم بود!
گوشی رو کنار گذاشتم و سراغ درسم رفتم ولی اونشب فکر آزمون مثل بختک افتاده بود به جونم و مثل خروس روی مخم رژه میرفت!
یه کمی با ذهنم کلنجار رفتم اما حریفش نشدم.
دیدم نمیتونم درست و حسابی درس بخونم رفتم تا بخوابم تا لااقل یه کار مفیدی کرده باشم!
بعد کلی فکر و خیال بالاخره خوابم برد.
مجتبی مختاری
@rkhanjani