من نسبت به نماز اول وقت,الحمدلله تقید دارم و معمولا موقع اذان بلند میشم و به سمت وضو گرفتن و نماز خوندن میرم,گاهی فوقش نیم ساعت یا نهایتا یک ساعت بعد اذان میشه....
اما متاسفانه با حالت ذوق و شوق,به سمت نماز نمیرم,حتی کمی با اکراه میرم! وقتیم دارم نماز میخونم بااینکه دقت میکنم اگرحواسم پرت شد,سریع برش گردونم؛اما اصلا احساس زیبای باخدا حرف زدنو ندارم
فی الواقع دلم میخواد نمازم بیشتر بهم بچسبه
✅یکی از شاگردان آیت الله بهجت می گوید: «روزی به آقا عرض کردم: چه کنم در نماز حضور بیشتری داشته باشم؟ غالباً در نماز، توجه و حضور قلب ندارم؟» آقا سر را پایین انداخت، آنگاه سر را بلند کرد و فرمود: «روغن چراغ کم است!» من دانستم چه می گوید؛ یعنی معرفت کم است. ایمان قلبی و باطنی ضعیف است، وگرنه ممکن نیست با شناخت کافی، قلب حاضر نباشد.
راه اصلي رسيدن به لذت عبادت، خودسازي و ترک لذت هاي نفساني و مبارزه با خواهش هاي افراطي و کسب معرفت خداوند و عشق به او و حضور قلب است. زيرا لذت بردن از نماز مستقيما معلول حضور قلب و معرفت خداوند و عشق به او است, ولي کسي در معرفت و عبادت موفق است که با نفس خود مبارزه و جهاد اکبر داشته باشد.
بنابراين اگر از نماز لذت نمي بريم يکي به خاطر اين است که در بخش تخليه نفس و نفي موانع خوب عمل نکرده ايم و لذت و هواهاي نفساني و گناه در قلب ما مانعيت ايجاد کرده است و ديگري هم به خاطر اين است که در بخش اثباتي خودسازي در معرفت خداوند و عشق به او و حضور قلب نکوشيده ايم.
اگر كسي بخواهد از معنويت لذت ببرد، بايد از دنيا دور و از لذت هاي مادي فاصله بگيرد، وقتي ما با گرايش افراطي به دنيا و لذت هاي آن از خدا دور مي شويم، نتيجه طبيعي آن اين است كه ديگر از انس با خدا و قرب به او لذت نمي بريم.
گرايش افراطي به دنيا و لذت طلبي افراطي و در نتيجه آن گناه, بزرگترين مانع و حجاب انسان در کسب لذت هاي معنوي خواهد بود.
اوج لذت هاي معنوي بستگي به اوج عبادت و عشق انسان به خداوند دارد. عرفا و اولياي خدا چون در اوج بندگي و عبادت و رياضت نفس بودند، بيشترين لذت را از خداي متعال مي بردند، آنچنان كه حاضر نبودند حتي يك لحظه از اين حالات خود را با تمام دنيا عوض كنند.
بنابراين يکي از مهمترين و مؤثرترين عواملي که باعث ميشود لذت مناجات از انسان گرفته شود گناه است . همان گونه که انجام هر کاري مستلزم فراهم کردن مقدمات آن کار است , امور عبادي نيز همچون نماز يک سري مقدماتي دارد که اساسي ترين مقدمه , ترک معاصي در عقيده و عمل است . علامه جوادي آملي مي فرمايند : کسي که جز حلال نمي خورد و جز به حلال نمي انديشد , حتما ً از عبادت لذت مي برد . چنان که انسان گرفتار سرما خوردگي و گرفتگي بيني , از بوي خوش لذت نمي برد و ... انسان گنهکار نيز از عبادت لذت نمي برد . فطرت شفاف و شکوفا شده , از عبادت لذت مي برد .
کسي که در خارج از عبادت , محوريت همه امورش خداي رحمان باشد مسلما ً در حين انجام عبادت , بهترين حال را دارد . به هر ميزان که انسان از معاصي اجتناب کند , مسلما ً بهتر مي تواند عظمت خالق و معبود خويش را درک کرده و از هم صحبتي با او لذت ببرد . اگر انسان اهل مراقبه باشد احوال قبل و بعد از عبادت را مراقبت و مواظبت نمايد , به طور قطع از عبادت حظ و بهره خواهد برد .
اگر بخواهيم کامل شويم , چاره اي جز تهذيب روح نيست و تهذيب روح راه ندادن بيگانه به حريم دل است وقتي هر گونه , سخني را مي گوييم , به هر جايي نگاه کرده , به هر چيزي گوش فرا مي دهيم , هر غذايي را خورده و .... بدانيم که بيگانه را در دل خود جاي داده ايم (علامه جوادي آملي / تفسير موضوعي قرآن کريم / ج 10 / ص 59)
@Khanjanidroos
🔆💢🔆💢🔆💢