روح الله دشتی
سخنرانی منتشرنشده سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در جمع فرماندهان سپاه در مهر ۱۳۹۸ ( این سخنرانی مطلبی
مشروح خبر : به گزارش مشرق، شهید سلیمانی در این سخنرانی که از آخرین سخنرانی‌های ایشان است، چارچوب‌ها و اصول اساسی سپاه و نیروهای انقلاب اسلامی را ترسیم و ضمن آن انتقادات و آسیب‌هایی را بیان می‌کند. اهمیت این سخنان از آن جهت است که پیشروترین نیروی جمهوری اسلامی، شهید حاج قاسم سلیمانی، تجربۀ چهل‌ساله خود در مسیر مجاهدت را بازخوانی می‌کند و اصول و چارچوب‌های آن را برمی‌شمارد و به همه نیروهای انقلاب اسلامی به‌ویژه نیروهای خط‌شکن، راه نشان می‌دهد. اکنون برای اولین بار مجله سوره متن این سخنرانی را با اندکی تلخیص منتشر می‌کند. بسم الله الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمین والصَّلاةُ والسَّلامُ عَلی رَسولِ اللّه و عَلی آلِه آلُ اللّه. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهذا وَ مَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ [۱]. نثار ارواح طیبه شهدا بالاخص روح بلند منوّر و تابناک امام رضوان الله تعالی علیه و برای شادی روح جمیع شهدای انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم و مدافع مرزها و برای سلامتی رهبر عزیز و بزرگوارمان اجماعاً صلوات! من نزدیک به چهل سال است که در سپاه هستم. شاید خیلی از شما مثل من باشید و خیلی‌ هم با سن کمتر. یک خواهش دارم و آن اینکه در این بیانات، به شخصیت و شخص من نگاه نکنید. به قاسم سلیمانی و همۀ سلبیات یا منفیاتی که از او سراغ دارید، نگاه نکنید؛ آن را کنار بگذارید. سپاه قله نور بود من از تجربه‌ای چهل‌ساله می‌آیم. وقتی در دامنۀ قلـه‌ای در حـال حرکت هستید و کسی در حال برگشت از قله است، از ماهیت او سؤال نمی‌کنید؛ سؤالات شما پیرامون راه و طریق است. اینکه کدام راه آسان‌تر و کدام کم‌خطرتر است و از کدام راه با سهولت بیشتری می‌توان به قله رسید. لذا به این حقیر که گویندۀ این عبارات هستم، با این دو مشخصه نگاه کنید. مثل کسی که از نقطۀ بالایی برگشته یا مریضی که مرضی را طی کرده و دوا و طبیب را دیده است و ممکن است شما مبتلا به آن مرض شوید. بحث من دربارۀ سپاه، در مورد اینکه چه باید باشد و الان چیست و چگونه است، نیست. بحث من دربارۀ این است که سپاه چه بود؟ و ما باید خودمان را به آنچه بود، تطبیق بدهیم. نگوییم ما باید تقدّم داشته باشیم بر آنچه بود. نه، آنچه بود، قلّه بود؛ قله‌ای از نور که تماماً نور بود و نور علی نور بود. آنچه از سپاه دیروز، از آن قله مشاهده کردیم، سپاه نور بود، آنچه از سپاه نباید جدا شود، گذشتۀ سپاه است که آن را به عزّت و قله رفیع و خورشید عالم‌تاب رساند. خیلی از شما مثل من آن سپاه را دیدید. یک نگرانی وجود دارد که در این دوره تغییر نسل‌ها، سپاه از هویت و ماهیت حقیقی خودش بیگانه شود؛ چارچوب کلاسیک تخصصی و حرفه‌ای خود را پیش بگیرد و از آن اصول بسیار با عظمت اخلاقی که منشأ همۀ پیروزی‌های سپاه بود، فاصله بگیرد. سپاهی که ما در آن روز دیده‌ایم یا بخشی از ما دیده‌ایم، فرماندهان آن نوجوانان و جوانانی بوده‌اند که پشت دیوار را می‌دیدند. آنچه ما در آینه نمی‌بینیم، آن‌ها در خشت خام می‌دیدند. آن سپاه، میمنه و میسره و قلب آن، همت بود؛ زین‌الدین بود؛ باکری بود؛ کاظمی بود؛ علی هاشمی بود؛ حسن باقری و مجید بقایی بود؛ معلم اخلاق او شهید محلاتی و شهید میثمی بود. شهید میثمی که عبای خود را مچاله می‌کرد و در دست می‌گرفت، ماشین عبوری سوار می‌شد و در اوج پاتک‌ها با همان حال در خطوط درگیری جبهه حضور پیدا می‌کرد و فرماندهان و رزمندگان را تفقد می‌کرد. سپاهی که خیلی شباهت به امام حسین (ع) داشت. سپاهی که در نور پرورانده شد و در دامان خود، نور پروراند. دیروز در دامان خود شهید فهمیده را پروراند و از آن پروراندن شهید فهمیده، امروز شهید حججی، شهید اسکندری و شهید جواد الله‌کرم رویید. شبیه‌ترین انسان‌هایی که در دفاع از حرم، شبیه سرور و سالار شهیدان، حسین بن‌علی (ع) بودند. سپاهِ دست‌قطع‌ها، سپاه تک‌چشم‌ها، سپاه سرهای متلاشی‌شده. امام حسین کف نعل اسب‌ها تشییع شد. خیلی از شهدای ما مثل امام حسین (ع) کف شنی‌های تانک‌ها تشییع شدند. امام حسین(ع) در کربلا مقابل خواهرش، سرش بریده شد. جواد الله‌کرم و شهید حججی و حسین اسکندری در غربت بدون خواهر و مادر، سرشان بریده شد. بحث از سپاهی با چنین پیشینه‌ای است که باید خود را در آن پیشینه حفظ کند و نگاه‌دارندۀ سپاه و آن پیشینه، این جمع است. امروز در سالگرد دفاع مقدس هستیم. سپاه شروعی دارد که تاریخ تأسیس آن است و آن سوم شعبان و روز ولادت امام حسین (ع) است و یک روز بلوغ و عروج دارد که هفتۀ دفاع مقدس است.هفته دفاع مقدس که امسال کم‌رنگ‌تر از سال‌های دیگر گذشت، سپاه توانست در صحنۀ دفاع مقدس، تولد و کودکی خود را به بلوغ و عروج واقعی برساند. سپاه منهج فکری است؛ نه یک ارگان