🇮🇷🇮🇷 پاره ای گفته ها بر ما بسته بود، دست راستش را سخت میگرفتیم، سپس رگ قلبش را پاره میکردیم، و هیچ یک از شما مانع از ]عذاب[ او نمیشد. این وظیفه ابالغ در مرتبه بعد از پیامبر درباره ائمه معصوم)ع( هم صادق اســت، امــام را نیز خداوند منصوب میکند برای ابالغ فرمان و سلطانی خود؛ اینطور نیست که مردم حق تعیین امام داشته باشند. والیت امری حقیقی اســت، امر اعتباری نیست که مردم جمع شوند و امام تعیین کنند، مثل اینکه مردم نمیتوانند با رای گرفتن و موافقت گروهی،یک نفر که هیچ تخصصی ندارد را به عنوان پزشک معرفی کنند. یکی از اشــکاالتی که برخی افراد و جریانهای سیاسی نیز مرتکب میشــوند، این است که تصور میکننــد وقتی مــردم به خانه حضــرت علی)ع( هجوم بردند و از خواستند حکومت کند، ایشان را به امامت رســاندند، در حالی که امیرالمؤمنین امام بود و مــردم او را حاکم کردند. حکومت و انتخاب مدیران جامعه امری اعتباری است که مردم درباره آن تصمیم میگیرند. همیشه در رأس تشکیالت تشیع باید فردی افضل باشــد که مشروعیت الهی داشته باشد و به گونهای به والیت الهی متصل باشد. حال با این منطــق میتوان پذیرفت که در عصر غیبت تصرف خدا تعطیل میشــود و اداره جامعه براساس فرمان خداوند ملغی میشود؟ آیا »الملک القدوس« در دوران غیبت تعطیل میشــود؟ پاسخ بیتردید منفی است. در این جا هست که موضوع والیت فقیه مطرح میشود؛ بر اساس منطق شیعه جامعه را باید فقیهی اداره کنــد که تصرف خدا و قانــون خدا را اعمال و حکم خدا را اجرا کند. از این رو یکی از شرایط مهم امام جامعه چه در بین اهل ســنت و چه شیعه، علم امام به معنای فقاهت و فهم درســت از دین است؛ چرا که قرار اســت احکام خدا را در بین مســلمین اجرا کند. پس ولی فقیه حق ندارد نظر شــخصی خود را اعمال کند، او باید با استنباط از کتاب و سنت حکم خــدا را بگوید، همان کاری کــه یک مرجع تقلید در باره احکام شــخص انجــام میدهد، همه آیات و روایات و منابع را بررســی میکند تا نظر خداوند را اســتخراج کند؛ ولی فقیه هم درباره مناســبات اجتماعی چنین وظیفهای عهدهدار است. ولی فقیه آن هنگام که جامعه شیعه به او متمایل شده و به او بسط ید دادند، باید نظر خدا درباره اداره و سرنوشت جامعه را استنباط و ساری و جاری کند، یعنی در بزنگاهها همان تصمیماتی را بگیرد که اگر پیامبر یا امام زمان هــم بودند، همان تصمیمات را میگرفتند، همان تصمیماتی که نظر و حکم خداوند است. در یک جمله ولی فقیه باید مبتنی بر فقاهت در دین تصمیم بگیرد. اینجاســت که امام خمینی)ره( هم فرمودند که والیت فقیه جلوی دیکتاتوری را میگیرد، چرا فقیه حاکم بر جامعه اســامی باید بر مبنای کتاب الهی حکم کند اگر چه خالف میل و نظر خودش باشد؟ در اینجا و با توجه به این اصول اســت که وظیفه مجلس خبرگان مشخص میشــود، وظیفهای که عبارت است از اینکه رهبری را برای جامعه برگزیند که توانایی استنباط نظر خداوند را داشته باشد و در دوران رهبری نیز بر این مســئله نظارت کند که ولی فقیه بر اســاس فقاهت حکم میکند. اگر خبرگان تشخیص دهند رهبری بر اساس حکم خدا و فقاهت در دین عمل نمیکند و هوای نفس را دخیل میکند و براساس رأی و نظر خود حکم میدهد، وظیفه دارد که وارد شود و تذکر دهد، مؤاخذه کرده و حتی او را عزل کند. تشخیص قوه فقاهت از مهمترین وظایف خبرگان رهبری است. وجه تمایز حکومت دینی با سایر حکومتها همین مسئله قوه فقاهت است. از همین روست که مسئله فقیه بودن نمایندگان مجلس خبرگان مهم است. بر همین اساس، شورای نگهبان روی مسئله فقاهت تا این حد سختگیری کرده و بر فقیه بودن افراد تأکید میکند! شورای نگهبان نمیتواند با مصلحتســنجی، هیجانات سیاسی، تعداد کرســیها یا بهانه تعــداد نامزدهای خبرگان در یک حوزه انتخابیه و دیگر موضوعات از مســئله فقاهت عبور کند، به دلیل قوانین جاری نمیتوان از شرط فقاهت عبور کرد؛ بلکه باید تالش شود افراد صاحب صالحیت و نخبگان وارد این مجلس شوند و علما و مجتهدان مبرز وارد میدان شوند. باید قوانین را بر اساس فلســفه وجودی و رسالت این مجلس بازبینی کرد. صیانت از مجلس خبرگان برای حفظ اسلامی بودن نظام از اهم مصالح است و نباید از این مصلحت اساسی کوتاه آمد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ❄️رویان فردا👇🏻 https://eitaa.com/rooyanfarda/2748