✨
#قصه_ها_و_داستان_ها
#غفلت_امت!
🔶🔹جنگ که به پا شد انگار صدایی رسید به گوش حسین یا ندایی به گوش دلش: “پیروزی بر دشمنان یا ملاقات پروردگار؟ انتخاب کن.”
♦️ انتخاب کرد، اما نه پیروزی بر دشمنان را.
🔶🔹 سه بار برای لشکر
#عمر_سعد سخنرانی کرد. از اسب میآمد پایین، میرفت بالای شتر تا همه ببینندش.
🔷🔸 عمرسعد دفعهی آخر گفت: “دستهایتان را بزنید به دهانتان و هلهله کنید تا صدای
#حسین را نشنوید.”
♦️ ترسید حرفهای حسین اثر کند توی دل لشکریانش.
🔶🔹 سوار شتر شد و رفت. برگشت. لباس محمد را پوشید. عمامهی او را گذاشت سرش، دوباره رفت. شاید کسی از آنها به خود بیاید.
🔷🔸چند نفر اگر از چندینهزار نفر جدا میشدند باز هم حسین کشته میشد. اگر این کارها را میکرد فقط به خاطر آنهایی بود که غفلت آورده بودشان مقابل پسر پیامبر.
📚منبع:
آفتاب بر نی/ زینب عطایی
🔰🔰🔰
✅ کانال
#خیمه_عاشورایی_روز_دهم در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید:
@roozedahom10