✨﷽✨ 📝زندگی نامه ابلیس🧛🏻‍♂ 🔴ابلیس که بود و چگونه به محفل فرشتگان و آسمانها راه یافت؟ ✅نام اصلی وی حارث(حرث) بوده که به خاطر عبادتهای طولانی مدتش، او را عزازیل(عزیز خدا) می‌گفتند. 📋درمورد پیشینه او چنین گفته‌اند که خداوند متعال قبل از آفرینش آدم، موجودات دیگری خلق نموده بود به نام جن که حارث یکی از آنها بوده و در زمین زندگی می‌کرد. زمانی رسید که این مخلوقات به سرکشی، فساد، قتل و خونریزی در بین خود و قوم نسناس(قوم قبل از وجود انسانها) پرداختند. وقتى که فتنه و فساد، کشت و کشتار در میان آنان برپا شد، در این هنگام خداوندﷻ اراده کرد که آنان را نابود فرماید، به همین خاطر عده اى از ملائکه را فرستاد تا با شمشیرهاى خود با آنها جنگیده و همه آنها را کشتند. در این میان ، شیطان🔥 جان سالم به در بُرده و از مرگ نجات پیدا کرد اما به دست ملائکه اسیر شد. وی به فرشتگان گفت: من ، از جمله مؤمنان هستم(و در فتنه و فساد شرکت نداشتم) ، شما تمام خویشان و هم نوعان مرا کشتید و من تنها ماندم. مرا با خودتان به آسمان ببرید، تا در آن جا با شما باشم و خداى خود را عبادت کنم. فرشتگان از خداوندﷻ جویاى تکلیف شدند. خداوندﷻ به آنها اجازه داد که او را به آسمان ببرند. زمانى که به آسمان رسید به گردش در آسمان ها و بررسى پرداخت، در آن میان لوحى را دید که چیزهایى بر آن نوشته شده؛ 🖌نوشته بود: « من پاداش هیچ عمل کننده اى را ضایع نمى کنم ؛ بلى، کسى که کارى کند و اراده دنیا نماید، خدا دنیا را به او مى بخشد و کسى که آخرت را بخواهد، خداوندﷻ او را به آرزویش مى رساند و کسى که پاداش آخرت را بخواهد به او برکت مى دهیم و بر نتیجه اش مى افزاییم و آنها که فقط مال دنیا را مى طلبند، کمى از آن به آنها مى دهیم، اما در آخرت هیچ نصیبى ندارند.» ابلیس پیش خود فکر کرد که آخرت نسیه و دنیا نقد است. تصمیم گرفت که دنیا را به وسیله عبادت هاى طولانى به دست آورد. لذا در میان ملائکه آن قدر عبادت کرد تا سرور و رئیس همه فرشتگان شد و طاووس ملائکه نام گرفت👑! او اولین کسى بود که نماز خواند و یک رکعت آن ۴۰۰۰سال طول کشید. در آسمان اول، مدتی بین ملائکه، خداﷻ را عبادت کرد. سپس به آسمان دوم و سوم تا بالاخره به آسمان هفتم راه یافت. او در کنار عرش الهیﷻ منبری داشت، بالای آن رفته و ملائکه را اندرز می‌داد؛ و ملائکه در مقابل او با احترام مى ایستادند. به خاطر عبادتهای زیاد حارث در درگاه خداوندﷻ بود که به او مقامی عطا شد همانند فرشتگان و تا جایی بالا رفت که در زمره فرشتگان قرار گرفت. او از این جایگاه به قدری احساس غرور و خود بزرگ بینی میکرد که با خود فکر میکرد: اگر یک روز جایگاه من را به کسی دیگر واگذار کنند من از او اطاعت نمیکنم. در روایت آمده که این امتیاز و افتخار بخاطر آن به او رسید که ۶۰۰۰سال خداوند تبارک و تعالی را عبادت و بندگی کرده بود. ابلیس از جنس فرشتگان نبود اما فرشتگان او را فرشته میدانستند و نمیدانستند او از جنس آنها نیست، ولى خداوند متعال میدانست که چنین نیست. این جریان ادامه یافت تا در جریان سجده بر آدم، راز پنهان ابلیس آشکار گشت. روزی ملائکه در لوح دیدند که به زودی یکی از مقربان درگاه الهیﷻ به نفرین ابدی گرفتار خواهد شد، پس از حارث با اصرار خواستند که آنها را دعا کند که هیچ یک از ایشان به این بلا مبتلا نشود. وی در جواب گفت: این قضیه به من و شما مربوط نیست❌. ملائکه باز اصرار کردند. او نیز دعا کرد و گفت: خدایا! ایشان را ایمن گردان، ولی خودش را به سبب غروری که داشت، فراموش کرد. روزی وی دید بر در بهشت نوشته‌اند: « نزد ما بنده‌ای است که او را به انواع نعمتها، گرامی می‌داشتیم. اما اگر او را به کاری واداریم، سرپیچی می‌کند و به لعنت ابدی گرفتار خواهد شد.» حارث سالها او را لعن می‌کرد ولی نمی‌دانست که در حقیقت دارد خود را لعن می کند! حارث سالها در آن مدت هر جا سجده اى مى کرد و سر بر مى داشت در آن جا نوشته شده بود: لعنه الله على ابلیس - چون اسمش عزازیل بود - نمى دانست که خودش است. وی روزی دید در لوح نوشته است: « اعوذ بالله من الشیطان الرجیم»، پرسید: خدایا! این ملعون رانده شده کیست؟ 💖خدای تعالی فرمود: بنده‌ای است که او را به انواع نعمت ها مخصوص می‌گرداندم ولی نافرمانی‌ام خواهد کرد و خوار و بدبخت خواهد شد. ابلیس گفت: او را به من معرفی نما تا هلاکش کنم. خداوندﷻ فرمود: زود است او را بشناسی. هنوز او تمرد و سرکشی نکرده است که مستوجب مجازات باشد. شیطان در میان فرشتگان مشغول عبادت بسیار بود تا وقتى که خداوندﷻ اراده فرمود براى خود در زمین جانشین خلق فرماید؛ به ملائکه خطاب نمود که من مى خواهم خلیفه اى در زمین قرار دهم و آنان را از مقصود خود آگاه فرمود.