اربعین نامه_۲
از لحظه ای که از درِ خونه میایی بیرون تا لب مرز ، مثل کسی هستی که یه حادثه براش پیش اومده و بین دنیا و برزخ گرفتاره.
مخصوصا امسال که رسانه و دولت و فجازی و همه دست به دست هم دادن و میگن ملت نیایین!
وسط راه که داری میری
آدم نمیدونه ادامهشو بره؟
بِره؟
نره؟
رفتنیه؟
موندنیه؟
همش خانواده ها زنگ میزنن و میپرسن چه خبر؟ رفتی؟ نرفتی؟
مثل وقتایی که مریض رو تخت مریض خونه است و خانواده اش پشت اتاق آیسییو جمع شدن و هر کسی از در میاد بیرون، فورا ازش میپرسن از عزیز ما چه خبر ؟
حالا اینا به کنار
از همش بدتر اینه که یهو میری تا لب مرز اما تقدیر الهی بر رفتنت نیست.
حکم میاد که برگرد
وارد برزخ نشو
و تو باید با همه راهی که اومدی و ترافیکِ دستگاه های مختلف رو قلب و مغز و بدنت، و مشقت های زیادِ دست و پنجه نرم کردن با بلاتکلیفی ، برگردی!
ایشالله کسی از مرز برزخ برنگرده
مخصوصا اگه مطمئن باشه که اون طرف، شش تا امام معصوم منتظرشن😭
#به_عزت_شرف_لا_اله_الا_الله
#اربعین
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه