وقتی کارد به استخوان رسید...!
حجة الاسلام و المسلمين سید علی رضوی کشمیری نقل کردند: یک شب زمستانی به اتفاق اخوی و عموزاده خدمت آقای مجتهدی مشرف شدیم. ایشان تنها بودند و به علت تمام شدن نفت، اتاق آقا سرد شده بود.
از قضا در ماشین، ظرف نفتی داشتیم، لذا نفت را آوردیم و اتاق را گرم کردیم.
لحظاتی بعد متوجه شدیم ایشان شام نخورده اند. در داخل ماشین مقداری شیر موجود بود، به سرعت شیر را آوردیم و پس از جوشاندن، مقداری نان در آن ریختیم، سپس همگی نان و شیر خوردیم. بعد از صرف غذا آقا فرمودند: «آقاجان! تا دست نگیری، دستت را نخواهند گرفت».
ما از ایشان درخواست کردیم که تحفه ای از حضرت مولا صلوات الله علیه برایمان بگیرند؛ آقا برای لحظاتی به حالت خلسه فرو رفته و بیان داشتند:
«حضرت می فرمایند: هر وقت کارد به استخوان رسید، یک حمد و سه قل هو الله (سوره توحید) بخوانید و بیست و یک صلوات بفرستید؛ مشکل به خواست خدا حل می شود».
📚(لاله ای از ملکوت، حمید سفیدآبیان، چاپ اول، پاییز 1396، ناشر مولف، ج 2، ص 150.)
📚