⚠️ تناقض طبیعت گرایی با تکامل، با تکیه بر آرایِ پلاتینگا
از نظر پلاتینگا یکی از اهداف و عمل کردهای قوای شناختی انسان دست یابی به اعتقادات صحیح می باشد و در صورتی به این هدف دست می یابد که کار خود را دقیق و مطابق با طراحی انجام شده انجام دهد.
طبیعت گرایان معتقدند قوای شناختی انسان بعد از چند بیلیون سال از طریق انتخاب طبیعی، انحراف ژنتیکی و دیگر مراحل کور جهش تصادفی ژن ها تولید شده است. پس هدف نهایی قوای شناختی انسان تولید اعتقادات صحیح نبوده، بلکه بقاء یا بقاء و تولید مثل (سازگاری) و به حداکثر رساندن آنها هدف اصلی آنها می باشد. پاتریشیا چرچلند با طرح این موضوع ادعا میکند مهم ترین مسئله درباره مغز انسان این است که تکامل یافته است و عملکرد اصلی آن این است که انسان را به نحو مناسبی به حرکت در می آورد. یک طرح ذهنی مادامی مفید است که برای روش زندگی و افزایش شانس بقای موجود زنده، تنظیم شود.
پلاتینگا میگوید آنچه از گفته های چرچلند برمی آید این است که تکامل طبیعت گرایانه به ما دلیلی ارائه میدهد تا در دو چیز شک کنیم:
اول- یکی از اهداف سیستم شناختی ما، دست یابی به اعتقادات صحیح است.
دوم- عملکرد حقیقی سیستم شناختی ما در اکثر موارد تهیه و تدارک اعتقادات صحیح برای ما می باشد.
خود داروین می گوید:
-این شک وحشتناک همیشه پیش می آید که آیا عقاید مغز انسان که از توسعه و تکامل مغز حیوانات پایین تر به وجود آمده است، ارزشی دارند یا اصلاً قابل اعتماد هستند؟ آیا کسی به عقاید مغز میمون اعتماد می کند؟ البته اگر در چنین مغزی عقایدی یافت شود (فرانسیس داروین، 1881م)
بنابراین به نظر می رسد داروین و چرچ لند معتقدند: تکامل طبیعت گرایانه، دلیلی ارائه میدهد تا احتمال قابل اعتماد بودن قوای شناختی انسان را نسبتاً کم بدانیم. پلاتینگا این شک را «شک داروینی» نامگذاری کرده است.
از نظر پلاتینگا
اگر R = قابل اعتماد بودن قوای شناختی
و N = طبیعت گرایی به شکلی که موجودی مانند خدا وجود نداشته باشد
و E = انسان بر اساس تئوری های تکامل گرایی شکل گرفته باشد.
احتمال (R|N&E) (بخوانید قابل اعتماد بودن قوای شناختی به شرطی که طبیعت گرایی و نظریه های تکاملی پذیرفته شوند) نسبتاً پایین یا مرموز خواهد بود.
پس اعتقاد به طبیعت گرایی و تکامل (N&E) غیرعقلانی است؛ زیرا احتمال اینکه قوای شناختی ما قابل اعتماد باشند کم یا مرموز است و هر کس طبیعت گرایی و تکامل را (با هم) قبول کند یک ناقض برای R و هر عقیده دیگری مثل B که ممکن است به آن معتقد شود، دارد، اما B ممکن است خود (N&E) باشد، پس هر کس (N&E) را قبول می کند یک ناقضی برای (N&E) دارد، یک دلیل برای اینکه به آن شک کند یا نسبت به آن لاادری شود.
بنابراین اگر شاهد مستقلی وجود ندارد، [نتیجه] رد کردن اعتقاد به (N&E) خواهد بود. یعنی طبیعت گرایی و تکامل خود متناقض بوده و غیر عقلانی است.
فصل نامه علمی - پژوهشی، انجمن معارف اسلامی ایران، صفحات 75-91، سال دوم، شماره اول، زمستان 1384، بررسی نظریه تکامل از دیدگاه آلوین پلاتینگا
@Naghde_elhad
⭕️⭕️⭕️ سروش:
sapp.ir/feraghvaadyan
⭕️⭕️⭕️ ایتاء:
https://eitaa.com/feraghvaadyan
⭕️⭕️⭕️ گپ:
https://gap.im/feraghvaadyan