✝مسیحیتی که ✡یهودیش کردند ✏️یهود برای بقای خود نیاز به همراهی یک دین داشت و کاهنان، را برای این منظور بسیار مناسب دیدند. آنها پس از قربانی کردن مسیح (ع) دین مسیحیت را یهودیزه کردند و انحرافات بسیاری در آن پدید آوردند. از همان آغاز قیام خود اعلام‌ کرد:«گمان مبرید من آمده‌ام یا صحف انـبیا را بـاطل سازم.نیامده‌ام‌ تا باطل سازم، بلکه‌ آمده‌ام‌ تا کامل کنم»، باوجوداین،بزرگان یهود و کاهنان، معجزات و دلایل او را نپذیرفتند و به شدت با او مخالفت کردند. در انتهای هریک از انجیل‌های چهارگانه، شرح مفصلی از اذیت و آزارهـایی کـه عالمان‌ و قـوم یهود به حضرت عیسی روا داشتند، آمده است. 🕎یهودیان،عیسای ناصری را دستگیر کرده،به دست پیلاطس، نماینده قـیصر سپردند.پیلاطس اقرار کرد که در سخنان عیسی هیچ عیبی مشاهده‌ نـمی‌کند‌، ولی بـه اصـرار آن جماعت، او را تازیانه زد. لشکریان،تاجی از خار بافته بر سرش گذاشتند، جامه ارغوانی به او پوشاندند و گفتند:«سلام ای پادشاه یـهود!»‌ پس از‌ عـروج‌ حضرت عیسی(ع)، شکنجه و آزار پیروان آن حضرت ادامه یافت تا این‌که در قرن چهارم، امپراتور کـنستانتین، تـغییر کـیش داده و مسیحی شد. امپراتور روم در سال 311، به مقامات دولتی‌ دستور‌ داد تا آزار و اذیت مسیحیان را متوقف کنند. زندگی مـسیحیان با این فرمان به حالت عادی برگشت و توانستند اجتماعات دینی خود را برگزار کـنند. در این فرمان، مسیحیت بـه‌ عـنوان‌ دین‌ رسمی پذیرفته شد و تحت حمایت‌ کامل‌ قانونی‌ قرار گرفت. 📚محتوای انجیل‌های چهارگانه، بسیار‌ کمتر‌ از‌ آن بود که بـتواند احکام و شریعتی را در‌ برابر‌ شریعت مفصل تورات تأسیس کند، بنابراین مسیحیان، خواه ناخواه، از احکام تورات پیروی کردند و البته تحت تأثیر تعالیم یهودی‌، در‌ آن‌ تغییراتی به وجود آوردند. همین نکته،دلیل بقای کـلیسای شد. نیاز مسیحیت به احکام و مبانی تورات،زمینه مساعدی را برای نفوذ بیشتر اندیشه‌های در مسیحیت ایجاد‌ می‌کرد‌ و حتی‌ اندیشه‌هایی که حضرت برای مبارزه با آن‌ها قیام کرده بود‌ بـه‌ تـدریج تغییر کرد.اما تا قرن پانزدهم و شانزدهم،ثمره روشن و ملموسی برای یهودیت سنتی به همراه‌ نداشت‌. 📌نهضت‌ اصلاح دینی تا پایان قرن پانزدهم،تمدن مسیحی،یهودیان را طرد و آنان‌ را‌ مـجبور‌ مـی‌کرد در مناطق محصوری به نام«گتو»زندگی کنند. کلیسای می‌گفت سقوط اورشیم‌ و پراکنده‌ شدن‌ قوم اسرائیل، مجازاتی از جانب خداوند بود که به دلیل به کشیدن‌ مسیح‌ بـدان گـرفتار شـده‌اند. ازاین‌رو،بسیار کوشید تا یـهودیان را از آیـین یـهود برگرداند‌ و یا‌ از‌ اروپا بیرون براند. ✝✡فرایندی که «مسیحیت یهودی» خوانده می‌شود، در واقع، آشتی مصلحت‌آمیز قاتلان‌ مسیح‌(و مطابق با قرآن:عاملان عروج مـسیح) بـا مـسیحیت بود که در قرن پانزدهم‌ به‌ ثمر‌ نشست. در ایـن قـرن،گروه‌هایی از یهودیان در اسپانیا و پرتغال، آیین مسیحیت را پذیرفتند. این‌ دوران‌ که به دوران«بازگشت به مسیحیت»معروف شد، در تحقق مسیحیت یـهودی‌ نـقش‌ مـهمی‌ داشت. البته مواد چنین آشتی و دوستی غیر منتظره‌ای با تـحریفات لفظی و محتوایی مسیحیت در طول‌ قرون‌ گذشته‌ فراهم شده بود. پولس ، برخلاف سخن خود مسیح در انجیل که‌ خود‌ را مـصلح آیـین یـهود و شبان گوسفندهای پراکنده بنی‌اسراییل معرفی می‌کرد،مسیحیت را دینی جهانی دانست.هـمچنین‌ بـا‌ تأکید بر الوهیت حضرت عیسی، رابطه پدر و فرزندی خاصی را میان او‌ و پیروانش‌ تعریف کرد که برآیند آن، عدم نـیاز‌ جـدی‌ بـه‌ شریعت بود. 💬اساس سخن پولس در نفی‌ ‌، این بود که صرف ایمان بـه مـسیح، مـوجب نجات انسان می‌شود و هیچ چیز‌ دیگری‌ از جمله شریعت ضرورت ندارد‌. با‌ این تدبیر‌، نـه‌ تـنها‌ مـسیحیت بر اصلاح آیین متمرکز‌ نمی‌شد‌ و مزاحم آن نبود، بلکه اعمال دینی نیز اصالت خـود را از دسـت‌ می‌داد‌ و این محبت‌ خاص جای آن‌ را می‌گرفت. گذر مسیحیت‌ از‌ یک فرق یهودی بـه یـک‌ دیـن‌ جهانی، با اندیشه‌های پولسی سازگاری بیشتری داشت تا اندیشه‌های پطرس؛ به همین دلیل‌ کـلیسای‌ اورشـلیم، در مقام قضاوت و نیز‌ برای‌ بقای‌ خود به سود‌ پولس‌ رأی داد. با این‌ وجود‌ بـرای آشـتی مـیان این دو دین بزرگ، نیاز به استخراج عناصر مشترک در هر‌ دو‌ آیین و بازخوانی آن‌ها بود./رهپویان هدایت @Feraghvaadyan