ذبحِ توأمان گفتمان «نظام اسلامی» و «مرجعیت شیعی» با تقابل سازی کاذب و تقریر جناحی علی حیدری 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸مسأله‌ی خاصی پیش نمی‌آید اگر موقتا با کلام منتقدان همراه شویم که «در نامه آقای یزدی، احترام مرجعیت رعایت نشده» چون مهم‌تر این است که توجه کنیم انگیزه نگارش نامه جناب آقای یزدی خطاب به حضرت آیت‌الله شبیری زنجانی حفظهما الله به چه موضوعی باز می گردد؟ و اگر این نامه با لحن فعلی نوشته نمی شد٬ چه اشکال بنی اسرائیلی دیگری می‌شد بر آن گرفت؟! 🔸خوب است از این سوال شروع کنیم که مصاحبت مزورانه و سو استفاده عناصر مرموز و بدسابقه با مراجع معظم و رجال مقدس دینی امری نوپدید است یا مسبوق به سابقه؟ آیا افراد و احزابی که سهم عمده‌ای در قضایای سال 88 داشتند، در عمل جز مسیر «اختلال نظام» و حتی حرکت به سمت براندازی مسیر دیگری پیموده اند؟! و آخر اینکه آیا با ترتیب دادن خدعه آمیز جلسه با چهره های مقدس٬ می توان همه سابقه مضره گذشته را پاک کرد؟! 🔹اصحاب فنّ می‌دانند که «نظام» در این اصطلاح نه به معنای «نظام جمهوری اسلامی»٬ بلکه به معنای نظم جامعه و معیشت مردم است. آیا کسی می‌تواند ادعا کند که قضایای سال 88 و تظاهرات مکرر و ادامه‌داری که توسط همین افراد و جریان‌ها هدایت می‌شد، اختلال در نظم جامعه و معیشت مردم را در پی نداشته؟! 🔹 آقایان بیانیه‌نویس فراموش کرده‌اند که شاخص بازار بورس و وضعیت فعالیت‌های اقتصادی خصوصی و خدمات عمرانی دولت در آن سال به چه فلاکتی افتاده بود؟! 🔹 آیا اختلافات سیاسی در آن دوران، کشور را به لبه پرتگاه نبرده بود؟! 🔸 آیا نامگذاری سال 89 به نام «همت و کار مضاعف»٬ برای جبران خسارات ناشی از بدعملی فتنه گران نبود تا قدری از این اختلال را جبران کند؟! 🔹اگر اینها مصداق اختلال نظام نیست، پس ظاهراً باید به دنبال پرتقال‌فروش گشت! 🔹 آیا مفاهیمی مثل «استقلال حوزه»، «ابوّت مرجعیت» و «مراجع در جایگاه پدری نسبت به همه افراد و جریان‌ها هستند» در این حد به ابتذال کشیده شده‌اند که اصول موضوعه و مفاهیمی بنیانی در ادبیات تخصصی حوزه‌ها مانند «حرمت اختلال نظام» را هم می‌شود به پای آنها ذبح کرد و سو استفاده عوامل اختلال از مقام منیع مرجعیت را ـ که عملاً به چیزی جز تقویت و تایید آنها منجر نمی‌شود ـ به هیچ انگاشت و رفتار و موضع‌گیری ها را فارغ و مستقل از نظم اجتماعی تحلیل کرد؟! 🔹البته دیوار حاشا بلند است و ممکن است بگویند «قضایای سال 88 به این وضوح نبوده و طرف دیگری هم داشته و مقصران گوناگونی بوده‌اند و...» اما ورود به این بحث‌ها از هر کسی مسموع است جزکسانی که پرداختن تفصیلی به مسائل سیاسی و دعواهای جناحی را شأن خود نمی‌دانند. گذشته از آن‌که٬ این جماعت همیشه طلبکار باید معین کنند اگر همانند مانحن‌فیه عقلاء در مصادیق و عوامل اختلال نظام دچار اختلاف و شک و تردید شدند، اصل مورد رجوع چیست و تنقیح علمیِ این اصل به چه صورت خواهد بود؟ 🔹گرچه از کسانی که توانایی استفاده صحیح از اصطلاحات علمی در آنها دیده نمی‌شود، انتظار تنقیح چنین فروع جدیدی خلاف انصاف است. مثل همان‌هایی که در بیانیه‌شان دم از «بیعت مجدد با مقام منیع مرجعیت» زده‌اند و هنوز متوجه نشده‌اند که بیعت اصطلاحی است ناظر به پیمان وفاداری در برابر حاکمیت و طبعا این عنوان در ما نحن فیه مورد ندارد. 🔹تعریفی که همین گروه از مقام مرجعیت دارند، اساساً عدم جواز و یا حداقل عدم وجوب قیام فقها و مراجع برای تصدی حکومت در دوران غیبت و موکول‌کردن حاکمیت به دوران ظهور است. 🔸خلاصه آنکه بر زبان راندن کلمه استرجاع، نگرانی برای استقلال حوزه و سایر تباکی‌هایی که این روزها دیده‌ایم را بیشتر باید به خاطر زیرپاگذاشته‌شدن هویت علمی و فنّی و مفاهیم تخصصی حوزه‌ها استفاده کرد و البته در برابر کسانی که عنوان «استاد»ی را یدک می‌کشند و به «تدریس» مشغول‌اند اما ظواهر و بواطن امور نشان می‌دهد که برخی شان فعلا باید به «تدرّس» بپردازند. @rozaneebefarda