|⇦•
#قسمت_پایانی روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
نوکرا ، میدونستین ارباب ما به همه مون سلام رسونده. مثل فردایی همچین که اومد تو خیمۀ پسرش امام سجاد ، آقا سوال کرد باباجان این عمی العباس؟.. زینبم نشسته چه جوابی میخاد حسین بده .. یهو دید ابی عبدالله شروع کرد گریه کردن فقط یه جواب داد ، پسرم غیرِ من و تو الان هیچ مردی تو خیمه ها نیست .. تا این حرفُ زد امام سجاد شروع کرد گریه کنه .. صدا زد عمه جان میتونی کمک من کنی از جا بلند شم؟ (امشب آروم آروم میخونم هم رو قلب امام زمان فشارِ هم شماها ، میخام یهو خیلی آروم آروم بریم امشب جلو) زیر بغلاشُ گرفت از جا بلند شد شمشیر و برداشت . میخای چه کنی؟ بابا جان من هنوز دارم نفس میکشم .. نمیتونم ببینم امامم تنها بینِ این نامردا گیر افتاده ..
آقا دستشُ گرفت ،بشین عزیز دلم .. از حالا به بعد این زن و بچه ها رو به تو میسپارم .. تو مردِ این کاروانی .. حواست به این زن و بچه ها باشه .. فرمود (میدونید چی فرموده؟) پسرم سلام منو به همه شیعیان و گریه کنام برسون بگو بابامُ خیلی غریبونه کشتنش ...
غریب گیر آوردنت
با لب تشنه کشتنت*
جای پایِ حضرت صدیقه را بوسیده است
خوش به حال هر که لبهایش به تربت می رسد
کاش بودم زیرِ سقف آسمانِ کربلا
رحمت اربابِ ما آنجا به غائت می رسد
گرچه انگشتش بریده دست گیر عالم است
امشب از زبانِ امام زمان روضه بخونم از زبانِ امام زمان روضه شنیدن داره .. همچین که تکیه به دیوار کعبه داده صدا میزنه : ألا يا أهل العالم انا بقیة الله .. ألا يا أهل العالم أنا الصمصامُ المُنتَقِم اما یه حرفی میزنه همۀ عالم گریه میکنن .. صدا میزنه ألا يا أهل العالم أِنَ جَدي الحُسين .. (میخای با امام زمان هم ناله بشی) قتلوه عَطشان طَرحوهُ عُريانا سَحقوه عُدوانا .. آخ لباسم تنش نذاشتن .. (شب آروم گریه کردن نیست) شب بلند بلند گریه کردنه .. شب هم ناله با جن و انس و ملک شدنه .. شب هم ناله با مادر شدنه .. (چی میخای بگی؟ این همه مقدمه یه بیت :)*
گرچه انگشتش بریده دستگیرِ عالم است
منجی ما از ته گودالِ غربت میرسد
داد میزد که نرو فریاد میزد که نزن
خواهرش تا دید شمرِ بی مروت میرسد
یک لباسِ کهنه دارد در نیاور از تنش
لعنتی از خیمۀ زن ها غنیمت میرسد
چادر من را بگیر عمامه اش را پس بده
*بعدی اش میکُشه همه رو .. ببخشید امام زمان*
چادرِ من را بگیر عمامه اش را پس بده
برده ای عمامه اش را چادرم را پس بده
*اگر اشکم نداری فرمود به اندازۀ آه برا حسین صوابِ تسبیح داره امشب هی بگو آه حسین ..*
چادر من را بگیر عمامه اش را پس بده
برده ای عمامه اش را چادرم را پس بده
امان از بادها سوزان وزیدن
امان از تیغ ها بُران رسیدن
الا یا اهل العالم جد من را
به روی خاک ها عریان کشیدن
الا یا اهل العالم اهلِ کوفه
سرش را با لبِ تشنه بریدن
سواره ده نفر از ره رسیدن
یه عباراتی تو مقاتل اومده آدم جرات نمیکنه همیشه بگه ، برا شبِ عاشوراست بگم ببخشید. میگه رفتن ده تا اسبِ قوی هیکل پیدا کردن .. تازه افتخارم میکردن ، میگفتن ما بودیم سینۀ حسینُ یهو همه دیدن اسب سوارا دارن میرسن .. عمه دیگه اینها میخان چکار کنن؟.. اینا که سر بابامُ بردن .. دیگه از بابام چیزی نمونده
سواره ده نفر از ره رسیدن
به روی آن تن بی جان دویدن
جسارت بر تن او کردن اما
فقط از راس او قرآن شنیدن
من روضه خوانِ غربت آقای عالمم
بی تابِ سر بریدۀ ماه محرمم
با گریه هر غروب من از حال میروم
با هر فرازِ ناحیه گودال میروم
صبح و غروب ندبه کنان گریه می کنم
این روضه را به مادرمان هدیه می کنم:
بر نیزه تکیه داد زجایش بلند شد
فرمود زنده ام به کجا حمله می کنید
نامردها به خیمه چرا حمله می کنید؟
کار مرا تمام نکرده کجا سنان
اینجا کنار لشکری از گرگ ها بمان
با یالِ غرق خون شده برگشت ذوالجناح
با زین واژگون شده برگشت ذوالجناح
اینجا به بعد ضربه زدن ها شروع شد
اینجا به بعد شیونِ زنها شروع شد
زنده شده به چشم ترم وای وای وای
بیرون زدند اهل حرم وای وای وای
دنبالِ ذوالجناح هراسان و بی پناه
با عمه آمدند به گودالِ قتلگاه
جد مرا محاصره کردند یک سپاه
دیدم چگونه عمۀ ما می کند نگاه
هر کس رسید نیزۀ خود را شکست و رفت
یک استخوان زِ سینۀ آقا شکست و رفت
یک عده بر تمامِ بدن سنگ میزدن
یک عده بر لباس تنش چنگ میزدن
در آن میانِ حرمت آیینه ها شکست
وقتی که شمر آمد و بر سینه اش نشست
والشمر جالسٌ نفسِ مادرش گرفت
سر را برید و جلویِ خواهرش گرفت
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com