🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 (2) دفتری شب جمعه امام حسین(ع) بسم‌الله الرحمن الرحیم یارحمن یارحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلـسَّــلامُ عَـلـَـى الْحُـسَـیْـنِ وَ عَلى عَـلِـىِّ بْـنِ الْحُسَیْنِ وَ عَــلـى اَوْلادِ الْــحُــسَـــیْـنِ وَ عَلى اَصْـحـابِ الْحُـسَیْنِ 🔸چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین 🔸با زبان اشک های بی صدا گفتم حسین 🔸یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است 🔸در قنوت خویش بعد از ربنا گفتم حسین 🔸ماند هل من ناصرت بی پاسخ اما بارها 🔸آمد از کرب و بلا لبیک تا گفتم حسین 🔸نام زهرا را شنیدم هر کجا گفتم علی 🔸نام زینب را شنیدم هر کجا گفتم حسین 🔸در مناجات شب جمعه نمی دانم چه شد 🔸با دلی غم بار گفتم کربلا، گفتم حسین حالا به یاد قدیمی ها هر کی بلده: شب های جمعه فاطمه، با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا، گردد به دور قتلگاه گوید حسین من چه شد؟ نور دو عین من چه شد؟ ⬅️اجرو مزده شما عزیزان با فاطمه زهرا (س) انشاالله درهرگوشه ای از این مجلس و محفل نشسته اید حاجت روا بشید شب جمعه شب زیارتی ابا عبدالله الحسین است امشب بی بی فاطمه ی زهرا خودش میاد دست میکشه رو سرِ عزادارِ حسینش، اما امان از لحظه ای که حسین تکیه بر نیزه ی بی کسی زده ، دیگه هیچ یاری براش نمونده خدایا امان از غریبی، اومد به میدان با اینکه داغ دیده همه لشکر رو پراکنده میکرد، صدا زد لا حول و لا قوة الا بالله یعنی خواهرم زینب هنوز بی برادر نشدی، هنوز سایه م رو سرته، اما امان از اون لحظه ای که اومدن دوره حسینِ زهرا رو گرفتن، خدایا یکی با نیزه میزنه یکی با شمشیر میزنه هر کی وسیله نداشت با سنگ میزد امان‌از دل زینب(این روضه خیلی حق داره عزیزان خودتو ببر یه لحظه کربلا ببین حسین و زینب چی کشیدن)ای وای سنگی بر پیشانیِ مولا اثابت کرد الله اکبر خون جلوی چشمای آقا رو گرفت پیراهن عربی شو بالا گرفت خونه پیشانیشو پاک کنه اما یه وقت تیر سه شعبه ای بر قلبِ آقا زدن ای وای این تیر دیگه امید زینب رو ناامید کرد اما زینب حالا منتظره خدایا چرا دیگه صدای لا حول ولای برادرم نمیاد الله اکبر کربلا به لرزه در اومده زینب دوید بالای تل زینبه ای وای خدایا آنچه زینب دید هیچ خواهری نبینه یه وقت دید شمر رو سینه ی برادرش نشسته(اونی که کربلا رفته میدونه تلِ زینبیه با حرم زیاد فاصله نیست)بی بی زینب چی کشید خدایا یه وقت دید شمر هر کاری کرد خنجر از جلو گلوی حسین رو نمی برید (وای میدونی چرا؟) آخه جایی که پیغمبر بوسه زده، تا یه لحظه پیش زینب اون جا رو بوسه زده، زهرا بوسه زده یه وقت شمر خدا لعنتش کنه بدن حسین رو برگردوند، سجده بر خاکِ کربلا گذاشت، لحظات آخر میگه دیدم زینب اومد بالای تل زینبیه ، حسین صدا زد زینب برگرد به خیمه نمی تونی ، طاقت نداری این صحنه رو ببینی برو خواهر جون مادر ، نبینی بریدنِ سر بروخواهر جون مادر نبینی خنجر وحنجر برو خواهر ، یه وقت بمیرم زینب دستاش رو رو سرش گذاشت خدا لعنت کنه شمرو با ضربه ی شمشیر سر حسین رو از بدن جدا کرد، آی امان از دل زینب 🔸او می بُرید و من می بریدم 🔸او از حسین سر من از حسین دل 🔸یه وقت دید سری به نیزه بلند است در برابر زینب 🔸خدا کند که نباشد سرِ برادرِ زینب حسین آرام جانم..حسین روح وروانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 1403/7/12