روضه: شكسته تر شده و دست بركمر دارد  چه پيش آمده ! آيا حسن خبر دارد؟  به گريه گفت كه زينب مواظب خود باش  عبور كردن از اين كوچه ها خطر دارد  شبيه روز برايم  نرفته روشن  بود  فدك گرفتن از اين قوم  دردسر دارد  گرفت دست مرا مادرم... نشد...نگذاشت...  تمام شهر بفهمد حسن جگر دارد  شهود خواسته از دختر نبي خدا  اگرچه ديده سندهاي معتبر دارد  سكوت و صبر و رضاي خدا به جاي خودش  ولي اگر پدرم ذوالفقار بردارد...  كسي نبود به معمار اين محل گويد  عريض ساختن كوچه كي ضرر دارد!؟ وحید قاسمی      نشسته ام که بگریم برای مادرمان برای درد و بلایی که آمده سرمان نشسته ام که بگریم برای روی کبود به زخم های نشسته به قلب کوثرمان خدا کند که بسوزد همیشه در آتش هرآنکه شعله نشانده به جان دلبرمان به اشک های علی و به خط جبرائیل دو صفحه روضه نوشتند بین دفترمان زنی مجلله و محترم به روی زمین میان کوچه فتاده است در برابرمان نوشته اند که در بین لشکر افتاده اگر چنین شده باشد که خاک بر سرمان یاسر مسافر @rozeh_daftari1