🔸قسم به غربت خاکی که فوق تفسیر است
🔸هوای شعر برای بقیع دلگیر است
✔️میدونم تو دلت چخبره
✔️بخودت میگی بقیع،زائر نداره
✔️بقیع روضه خون نداره
✔️بقیع گریه کن نداره
🔹قسم به غربت خاکی که فوق تفسیر است
🔹هوای شعر برای بقیع دلگیر است
🔸نفس کشیدن بین غبارها سخت است
🔸سرودن از حرم بی مزارها سخت است
☑️یه ساعتایی باید اونجا موند.
☑️ اوناییکه رفتن مدینه بهتر میدونن
☑️اون روزایی که راه مدینه باز بود، یه زمانهای خاصی رو میگفتن بیایین زیارت و برگردین
🔘بماند که نمیتونستی روضه بخونی
🔘بماند نمیتونستی گریه کنی
⬅️رفتن تو هتل، دو نفر موندن.
شب شد، اومدن دنبالشون.
چسبید به شبکه های آهنیه دیوار بقیع
گریه میکرد.
⬅️میگفت من تو دهاتم، یه خونه ی گِلی دارم. یه باغی و چند رأس گوسفند
⬅️اگه به من اجازه بدن، همه زندگیمو میفروشم لااقل یه سایه بون برا قبرت درست میکنم
#بمیرم_و_قبرتو_خاکی_نبینم#آقام_حرم_نداره
😭😭
🔰نفس کشیدن بین غبارها سخت است
🔰سرودن از حرم بی مزارها سخت است
💠چگونه شعر بگوید دلی که می گیرد
💠اَلا بقیع! چرا شاعرت نمی میرد؟؟
🔰قرار نیست تو را بی سبب بهانه کنم
🔰ولی بگو که دلم را کجا روانه کنم
💠کبوتری که در این خانه، لانه داشته است
💠در آستان #رضا، آشیانه داشته است
🔰چگونه باخبر از آن سرای درد و غم است.
✅ما تا چشم وا کردیم، حرم امام رضا دیدیم.
🔰چگونه باخبر از آن سرای درد و غم است
🔰دلش خوش است که نامش کبوتر حرم است
💠بقیع، سامره و کربلا و مشهد نیست
💠در این سرا خبری از رواق و گنبد نیست
🔰بقیع مثل نجف نیست تا که مهمانش
🔰به راحتی بنشیند میان ایوانش
💠ولی بقیع، بهشتیست با چهار مزار
💠بقیع، مژده ی سالیست با چهار بهار
🔰چهار مظهر غربت چهار تن مظلوم
🔰چهار قبر غریب از چهارده معصوم
💠فقط میان بقیع است این قرار و تمام
💠به یک سلام شوی زائر چهار امام
🔰ولی نه، آهِ دلم ناتمام مانده هنوز
🔰به سینه حسرت عرض سلام مانده هنوز
💠سلام از عمقِ دل، دیده ای که پُر ابر است
💠به مادری که بدون حرم، نه... بی قبر است
🔘مث پروانه میچرخید و گریه میکرد
گفت چته؟؟
☑️گفت رو کردم به قبر امام مجتبی، گفتم السلام علیک یا حسن ابن علی
🔘رو کردم به قبر امام سجاد، سلام دادم
☑️رو کردم به امام باقر، امام صادق سلام دادم.
⚫️نمیدونم به کدوم سمت باید وایسم تا به مادرم سلام بدم.
😭😭😭
🔵سلام از عمقِ دل، دیده ای که پُر ابر است
🔵به مادری که بدون حرم، نه... بی قبر است
🔥اگر سلامِ تو، آتش به سینه ات افروخت
🔥از آن دَریست که روزی میان آتش سوخت
😭😭😭😭
💥مرا ببخش! نمی خواهم آتشت بزنم
💥چگونه گویم از آن روز، خاک بر دهنم
🔥زِ هُرْمِ شعله ی در، یاس را که پژمردند
🔥در آن هجوم، علی را به ریسمان بردند
🍁شیخ جعفر مجتهدی، رو به رو حرم گفت یا امیرالمومنین...
🍁میخوام اون صحنه ای که شمارو میبردن رو ببینم
🌱تو عالم مکاشفه، آقا رو دید
🌱فرمود: شیخ جعفر اگه این صحنه رو نشونت بدیم، هر چی بهت دادیمو ازت میگیریم
🍂گفت همه چی از شماست، اشکالی نداره
گفت یه لحظه دیدم پرده ها کنار رفت
یه درب نیم سوخته، باز شد
بگم برات ها؟؟!
🍃عمامه ی آقارو دور گردنش پیچیدن
ریسمان به دستای آقا بستن
😭😭😭😭
#ڪانال_تخصصی_روضه#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas